loading...

پیام شیعه | Shia

متفاوت ترین سایت مذهبی

خدا انگاری شمس در باور مولانا

سید رضا نوعی پنجشنبه 21 آذر 1398 تعداد بازدید : 4311 نظرات ( 0 )

stickerخدا انگاری شمس در باور مولانا stickersticker
stickerیکی از اشعار اغراق آمیزِ مولانا که شائبه ی خدا انگاری شمس را در اذهان تداعی می نماید و همواره از سوی مخالفانِ مولانا مورد نقد واقع می شود ، شعری با ردیفِ ( شمس من و خدای من ) می باشد که شاه بیتِ آن غزل این است :

    پیرِ من و مرادِ من ، دردِ من و دوای من

    فاش بگفتم این سخن ، شمسِ من و خدای من
stickerاخیراً یکی از طرفدارانِ مولانا در فضای سایبری ، انتسابِ شعر مزبور به مولانا را رد نموده و ضمنِ دروغگو و بی سواد خواندن منتقدان ، اظهار نموده :

(( می گویند مولوی گفته : فاش بگفتم این سخن ، شمسِ من و خدای من ؛ این شعر کجاست ؟ نه در دیوان شمس و نه در مثنوی و نه در آثاری که مستقیماً از خود مولوی است ، چنین شعری وجود ندارد . اکنون شما در ظرف چند ثانیه می توانید از طریق کامیپوتر تمام مثنوی و دیوان شمس را بررسی کنید ، هفتصد سال به مولوی دروغ بسته اند که یکی از آنها همین است ... ))
 
sticker در پاسخ به اظهارات آقای ....( که بدلایلی از بردن نام وی معذوریم ) و اثبات صحتِ انتسابِ شعرِ مذکور به مولانا ، ابتدا دو آدرس را ذکر نموده و در ثانی آرای برخی از مولوی شناسانِ معروف را پیرامون آن متذکر خواهیم شد :

sticker- ادیب و محقق معروف ( فضل الله گرگانی ) ، (در سنه ی 1333) شعرِ ( شمس من و خدای من ) را در کتابِ خود بنام ( منتخبی از دیوان شمس تبریزی ) آورده است . لازم بذکر است که دکتر صادق گوهرین در مقدمه ی آن ، تصریح نموده که مولف پس از سالیانِ متمادی تحقیق و بررسی نُسَخِ معتبر ، شیواترین غزلیاتی را که مُسلّماً از خود مولاناست ، انتخاب نموده است .

👈 برای مشاهده ی تصویر سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

sticker- همچنین شعر مزبور در کتابِ غزلیاتِ شمس تبریزی ( غزل 509) چاپ دوازدهم ( سال 1377) ، انتشارات صفی علیشاه نیز آمده است .
stickerانتسابِ شعر مورد بحث از نظر مولوی شناسانِ معروف که از ارادتمندان وی نیز می باشند ، بدیهی و غیر قابلِ تردید است ، بعنوان نمونه :

(1)
- دکتر عبدالحسین زرین کوب در کتاب ( پله پله تا ملاقات خدا ) با استناد به شاه بیتِ همین شعر ، می نویسد :

به نظرِ مولوی ، شمسِ تبریزی از وجودی برتر و ماورای انسان برخوردار بود و به همین دلیل بود که مولانا گه گاه بی خود یا باخود فریاد می زد ( شمس من و خدای من ) .

(2) - دکتر پرویز عباسی داکانی نیز کتابی را درباره زندگی و افکار مولانا تألیف نموده که اتفاقاً با اقتباس از همین شعر ، آن را به اسمِ ( شمس من و خدای من ) نام گذاری نموده است .

(3) - دکتر ناصر الدین صاحب الزمانی در کتاب خود به نام ( خط سوم ) تمامی این شعر را آورده است .

(4) - دکتر محمد رضا یوسفی ( محقق ، مولف و استاد ادبیات ) صراحتاً می گوید :

مولانا هیچ ابایی نداشت که شمس را خدای خود بر روی زمین بداند . استاد شفیعی کدکنی این را به ( رَبِّ شخصی) تعبیر می‌کند ، حتی گفته شده که وقتی شور و وجد بر مولوی غلبه می‌کرد بی درنگ در برابر شمسِ تبریزی سجده می‌کرد .
sticker

👈 برای مشاهده ی ( سند 1 ) ، ( سند 2 ) ، ( سند 3 ) و ( سند 4 ) کلیک نمائید . 👉
stickerمولوی ، تحت تأثیر پارادایم وحدتِ وجود و همه خدایی ، بر این باور است که هر لحظه به شکلی بُتِ عیّار ( که از نظر او معاذ الله ، خداوند می باشد ) ظاهر می شود ، گاه به شکل پیر ( مانند شمس تبریزی ) و گاه بصورتِ جوان اَمرُد و زیبا روی ، و به قول عطار : ((مرد می باید که باشد شه شناس ، تا شناسد شاه ( خدا ) را در هر لباس )) یعنی هنر صوفی آن است که ( معاذ الله ) خدا را در هر لباس و شکلی که ظاهر شده بشناسد .

👈تبصره : همانطوری که ملاحظه می فرمائید : نمی گوید جلوه ی خدا را در قالبِ مظاهر گوناگون مشاهده نمائید تا اشخاص و نیز سایر موجودات ، ( آیه ) و نشانه ی خداوند تلقّی شوند ، بلکه تصریح می کند که خودِ خدا که از او به سلطان یاد شده ، در لباس و مشاکلِ مختلف ظاهر می گردد و تنها کسی که دارای بصیرت است می تواند خدای خود را در لباس های گوناگون و اشخاصِ مختلف بشناسد . کما اینکه ( معاذ الله ) خدا برای ( فرامنِ مولوی ) نیز بصورتِ شمس تبریزی ، تشخّص یافته است .  

stickerمولانا با چنین طرز تفکری است که نه تنها خودش ، بلکه دیگران را نیز توصیه می کند تا با شنیدنِ نام شمس تبریزی ، سجده کنند .

هر که نام شمسِ تبریزی شنید و سجده کرد
روحِ او مقبولِ حضرت شد ، اناالحق می‌زند
 
stickerدر جای دیگر نیز توصیفی خداگونه از شمس تبریزی بعمل آورده و اینگونه سروده :

تو آن نوری که با موسی همی گفت
خدایم من ، خدایم من ، خدایم

👈برای مشاهده ی ( سند 1 ) و ( سند 2 ) کلیک کنید . 👉

stickerاکنون قضاوت را به عهده ی مخاطبان فهیم گذاشته و تنها این نکته را خاطر نشان می گردیم که علتِ اصلی گمراهی و انحرافِ دروایش ، صوفیه و اقطاب آنان مانند ( مولوی و شمس تبریزی) دور ماندن از تعالیم عالیه ی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) می باشد .
stickerبرگرفته از دروسِ نقدِ تصوف ، سید رضا نوعی ( حکیم )sticker


امضاي حکيم

stickerمولوی در مجالس سبعه از قول پیامبر (ص) روایت کرده که ایشان خطاب به خلیفه ی دوم فرمودند :

( لَوْلَمْ اُبْعَثْ لَبُعِثْتَ یَا عُمَر ) یعنی : ای عُمَر ، اگر من مبعوث نمی گردیدم ، قطعاً تو از جانبِ خداوند به رسالت برانگیخته می شدیsticker

👈برای مشاهده یسند 1 )  (  سند 2 ) کیلک کنید . 👉

stickerسعدی نیز همانند مولوی با اشاره به همین حدیث ، عُمَر بن خطّاب را مَدح و ستایش نموده :

دیگر عُمَر که لایقِ پیغمبری بُدی

گر خواجه ی  رُسُل نَبُدی خَتمِ انبیا

👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کیلک کنید . 👉

stickerجالب است بدانیم که محدثان و علمای بزرگ اهل سنت ، حدیثِ فوق را ساختگی ( جعلی ) می دانند ، که ذیلاً به نقلِ آراء برخی از آنها می پردازیم :

stickerابن جوزی در ( کتاب الموضوعات ج 1 ص 320 ) می گوید : این حدیث ، جعلی و ساخته و پرداخته ی جاعلینِ حدیث می باشد .

👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerشوکانی در کتاب ( الفوائد المجموعه فی الاحادیث الموضوعه ، ص 336) تصریح می کند که راویانِ حدیثِ مذکور ، از جاعلینِ حدیث می باشند که قطعاً این روایت نیز جعلی و کذب است .

👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerاسماعیل عجلونی در کتاب ( کشف الخفاء ج 2 ، ص 190 حدیث 2120) می گوید : حدیث مذکور ( موضوع ) است ، یعنی جعلی است .

👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerابو جعفر اسکافی معتزلی در کتاب ( المعیار و الموازنه ص 222) ، حدیثِ مزبور را باطل خوانده و با تعبیری عجیب گفته :

 
stickerخداوند منزّه است از اینکه شخصِ مُشرک و کافری را به رسالت مبعوث نماید .sticker

 ( منظور وی این است که اگر پیامبر (ص) مبعوث نمی شد ، کماکان عُمَر در حالِ شرک بسر می برد و خداوند هیچ گاه ، کسی که دچارِ شرک می باشد را به پیامبری برنمی گزیند) .

👈برای مشاهده ی سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerالبته تمام ماجرا به اینجا ختم نمی شود ، بلکه مولوی در بکار بردنِ احادیث جعلی و حتی تحریفِ احادیثِ صحیح نیز یَدِ طولایی دارد ، بعنوان نمونه :

stickerحدیثِ سَفینه که مُتواتر و مورد اتفاقِ فریقین بوده و در مجامعِ روائی اهل سنت نیز با این تعبیر آمده : ( إِنَّمَا مَثَلُ أَهْلِ بَیتِی فِیکُمْ کَمَثَلِ سَفِینَةِ نُوحٍ، مَنْ دَخَلَهَا نَجَی، وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ ) را تحریف نموده و در مثنوی به جای عبارتِ ( اهل بیت ) ، 👈 اصحاب 👉 را قرار داده ، در صورتیکه در منابعِ اهل سنت ، با عبارتِ ( اهل بیت ) آمده است . stickersticker

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

stickerهمچنین مولوی در کتاب مثنوی ، بارها حدیثِ ( اصحابی کالنُّجُوم ) را آورده ، در صورتیکه محدثان و علمای اهل سنت به جعلی بودنِ حدیث مزبور تصریح نموده اند و جالب است که اهل سنت حدیثِ ( اهل بیتی اَمانٌ لِاُمَّتی ) را صجیح می دانند .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerچگونه می توان کتاب مثنوی را که حاوی احادیثِ جعلی ، تحریف احادیث مورد اتفاق شیعه و اهل سنت و نیز سخنانِ سخیف مولوی و عقاید انحرافی او می باشد را با دیده ی قبول نگریسته و آنرا ( اُصولُ اُصولِ اُصولِ الدّین ) دانست . stickersticker

👈برای مشاهده ی سخنانِ سخیفِ مولوی ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

stickerبرخی مولوی را شخصیتی مُقدّس و غیر قابلِ نقد ، تلقّی نموده و حتی سعی دارند او را از اکابرِ شیعه معرفی کنند که تقیّه می کرده .حال آنکه اشتباهاتِ فوق ، شیعه و سنی ندارد ، از طرفی اقتضای تقیّه آن است که او همانند اهلِ سنت سخن بگوید ، در صورتیکه مولوی مخالفِ آنان گام برداشته و احادیثی را آورده که خودِ اهلِ سنت نیز آنها را جعلی می دانند .

stickerمولوی در عناد با اهل بیت (ع) و فضیلت تراشی برای صحابه و خُلفاء به امثالِ ابنِ تیمیه ، تأسّی نموده که بعنوان نمونه می توان به حدیثِ ( اگر من به رسالت مبعوث نمی گردیدم ، عُمَر به پیامبری برانگیخته می شد ) ، اشاره نمود ، زیرا ابنِ تیمیه در کتابِ ( منهاج السنه ج 6 ص 55) همین حدیث را آورده و به دروغ مُدّعی شده که این حدیث ، معتبر بوده و در کتابِ ( صحیحِ ترمذی ) نیز آمده است .

stickerجالب اینکه محققِ کتابِ مزبور ( دکتر محمد رشاد سالم ) که خودش نیز سنی مذهب است ، در پاورقی همان صفحه ، تصریح نموده که اولاً این حدیث در کتابِ صحیحِ ترمذی نیامده و ثانیاً جعلی و ساختگی است . sticker

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
stickerبرگرفته از دروسِ نقدِ تصوف ، سید رضا نوعی ( حکیم ) sticker


امضاي حکيم

پارادوکسِ مولانا ، مهمترین دست مایه ی رسوایی او

سید رضا نوعی پنجشنبه 28 شهریور 1398 تعداد بازدید : 2781 نظرات ( 0 )

stickerپارادوکسِ مولانا ، مهمترین دست مایه ی رسوایی او sticker
stickerمولانا در قالبِ داستانِ مسافرِ شهرِ حلب ، عزاداری شیعیان را تمسخر کرده و مدعی است چون اولیاء خدا با شهادت ( و یا مرگ ) قفس را شکسته و غرقِ ابتهاج و سرور می باشند ، نباید برای آنها نوحه و عزاداری کرد ، بلکه می بایست به شادمانی و جشن و سُرور پرداخت sticker

👈برای مشاهده ی ( سند 1 ) و ( سند 2  ) ، کلیک کنید . 👉

stickerاکنون به پارادوکسِ مُفتضحانه ی مولانا که مهمترین دست مایه ی رُسوایی او و پیروانش می باشد ، می پردازیم :

stickerمولوی در رثای صلاح الدین زرکوب و  مصیبت درگذشتِ او ، با نگاهی وهم آلود و اغراق آمیز ، نه تنها زمین و آسمان و جبرئیل و ساکنانِ قُدس ، بلکه تمامی انبیاء و اولیاء را گریان می بیند و در این سوگِ جانکاه ؛ اینگونه مرثیه سُرایی می کند :

ای ز هجرانت زمین و آسمان بگریسته
دل میانِ خون نشسته ، عقل و جان بگریسته

جبرئیل و قدسیان را بال و پر ازرق شده
انبیا و اولیا را دیدگان بگریسته

چون ز دیده دور گشتی ، رفت دیده در پی ات
جان پیِ دیده بمانده ،خون چکان بگریسته

بر صلاح الدین چه داند هر کسی بگریستن
هم کسی باید که داند بر کسان بگریسته

👈برای مشاهده ی تمامی مرثیه ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerمولوی در فراق شمس تبریزی نیز ، چشمانِ اشکبار خود را به جیحون تشبیه کرده و اینگونه مرثیه سُرایی می کند :

چهره ی زرد مرا بین و مرا هیچ مگو
هر چه بینی بگذر چون و چرا هیچ مگو

دلِ پُر خون بنگر ، چشمِ چو جیحون بنگر
دردِ بی‌حد بنگر ، بهرِ خدا هیچ مگو

👈برای مشاهده ی تمامی مرثیه ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerاکنون از زبانِ مسافرِ شهرِ حلب که شیعیان را بخاطر عزاداری در روز عاشورا تمسخر می کرد ، مولانا را مخاطب قرار داده و می گوئیم :

stickerاین اشک و آهِ تو در فراقِ شمس و مرگِ صلاح الدین زرکوب ، نگاهی سطحی و مُتحجّرانه است ، پس برو و ...

بر دل و دین خرابت نوحه کن
که نمی‌بینی جز این خاک کهن


stickerو از آن مهمتر اینکه ، اولیاء خدا با مرگ ، از زندانِ دنیا رهایی یافته و غرقِ ابتهاج و سُرور می باشند :

روح سلطانی ز زندانی بجست
جامه چه درانیم و چون خاییم دست

چونک ایشان خسرو دین بوده‌اند
وقت شادی شد چو بشکستند بند


stickerبنابراین گریستن و مرثیه سُرایی تو نیز همانطوریکه شیعیان را بخاطر آن سرزنش می کردی ، کاری بیهوده است و گویا تو که این حقایق را نمی دانی ، دچار خواب غفلت شده ای لذا خودت مصداقِ بارزِ این بیتِ خویش می باشی :

پس عزا بر خویشتن کن بی امان
زانک بد مرگیست این خواب گران

🟣 نتیجه و تجزیه و تحلیل :

همانطوریکه در مستندات مطروحه فوق مشخص گردید ، مولوی که وقیحانه ، شیعیان حلب را بخاطر عزاداری عاشورای حسینی (ع) سرزنش می کند و مدعی است که اولیاء با مرگ از زندان دنیا رها شده و غرق شادی و سرور هستند لذا گریستن بر آنها دال بر گمراهی آشکار است و کسانی که در ماتم از دست رفتن اولیاء الهی می گریند ، شایسته است که بر دل و دین خراب خویش اشک بریزند .

 گویا طعن و سرزنش هایی که به شیعیان نموده را فراموش کرده و خودش در ماتم مرگ صلاح الدین زرکوب و نیز فقدان شمس تبریزی ، مانند مادری که فرزندش را از دست داده ، گریبان دریده و مویه کنان به مرثیه سرایی می پردازد ⁉️😳

همین تناقض گویی آشکار و رفتار پارادوکسیکال مولوی ، بهترین دست مایه رسوایی و گمراهی او است ، و گمراه تر از او ، ارادتمندان وی می باشند که اهانت های مولوی نسبت به شیعیان حلب و مذمت نمودن عزاداری آنها توسط نامبرده را توجیه می کنند ، حال آنکه در قبال تناقض گوئی مولوی که در این مقاله بدان اشاره شد ، طبل رسوایی آنها از بام به زیر افتاده و جز سکوتی مرگ بار ، گریزگاه دیگری نخواهند داشت .


stickerامیدوار هستیم که طرفداران و سرسپردگانِ مکتبِ مولوی به نقدِ فوق ، با دیده ی انصاف نگریسته و نگران باشند که مبادا خودشان مصداق این شعر مولوی باشند :

چشم باز و گوش باز و این عَما ! ؟
خیره‌ام در چشم ‌بندی خدا

stickerمقاله مرتبط : ( تمسخر عزاداری عاشورا ، توسط مولوی و عرفای معاصر )

👈برای مشاهده مقاله مرتبط ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerبرگرفته از دروس نقد تصوف ، سید رضا نوعی ( حکیم )sticker


امضاي حکيم

فساد اخلاقی و انحرافات مولوی و شمس تبریزی

سید رضا نوعی چهارشنبه 19 تیر 1398 تعداد بازدید : 18307 نظرات ( 0 )

stickerآیت الله سید عزُّ الدّین حسینی زنجانی که در محضرِ امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره) دروسِ اسفار و عرفانِ نظری را تَلمُّذ نموده ، می فرماید :

👈 فخر رازی ، محی الدین عربی ، غزالی ، مولوی و امثال او ،بقدری گمراهند که ضلالتشان از عمیق ترین ضلالت هاست . انسان بر اثر ریاضت و بدون شناختِ امام ، نهایتاً  مانند طلحه ، زبیر و معاویه می شود . بنابراین غیر از تمسّک به امامِ معصوم ، هیچ گاه به صراطِ مستقیم راه نخواهیم یافت .

👈(( در تصویر بالا 👆 عینِ عبارت معظّم له را مشاهده فرمائید ))

📚(( تفسیر سوره حمد آیت الله حسینی زنجانی ، ص 139))


sticker اینک به دو مورد از  الفاظِ زشت ، موهن و شرم آورِ مولوی که به زعمِ طرفداران وی ، از فیوضاتِ معنوی و رَشَحاتِ قُدسی ایشان است ، اشاره می نمائیم :

🔘( غزل 2137 ) دیوانِ شمس که بیتِ آغازینِ آن با حذفِ کلماتِ رکیک ، بشرح ذیل می باشد :

آن ( فلانِ) خر ، کز حاسدی ، عیسی بُوَد تشویشِ او
صد ( فلانِ )خر در (فلانِ) او ، صد (فلانِ ) سگ در ریشِ او

👈 لینک مشاهده ی غزلِ کامل و الفاظ رکیکِ آن ((http://yon.ir/GUizD))

🔘نمونه دوم ( دفتر پنجم مثنوی )

او اگر دیوانه است و فتنه کاو
داروی دیوانه باشد ( فلانِ ) گاو

👈  لینک مشاهده ی ابیات و الفاظ رکیکِ آن ((http://yon.ir/j6JXf))        


sticker شمسِ تبریزی که مولوی او را نه تنها مُرادِ خویش ، بلکه خدای خود می داند و در وصفِ او سروده 👈( فاش بگویم این سخن ، شمسِ من و خدای من ) 👉 نیز در گستاخی و بد زبانی ، دستِ کمی از مولوی ندارد ، اکنون به دو نمونه از افاضاتِ عرشی ایشان ، توجه فرمائید :

👈 نمونه اول از سخنان رکیک شمس تبریزی ((http://yon.ir/KXtWC))
👈 نمونه دوم از سخنان رکیک شمس تبریزی ((http://yon.ir/7FcQL))


stickerمرحوم علامه محمد تقی جعفری (ره) که در 14 جلد کتاب بطور مبسوط به نقد و شرح مثنوی پرداخته ، در مورد کلمات رکیک مولوی می فرماید :

البته باید بگویم ، من مثال های رکیک مولوی را قبول ندارم و از این جهت متأسفم ، اگر چه عده ای از فُضَلاء سعی دارند این اشتباه مولوی را توجیه کنند که البته آن اشتباهات ، قابل اغماض نیست ( مانند داستان جوحی و یا خاتون و کدو ) .


stickerبدیهی است ارزشیابی ما در مورد مولوی ، وقتی ارزشمند است که اشتباهاتش را واقعاً اشتباه بنامیم ، اما اگر چشم پوشی کرده و بگوئیم همه چیزش خوب است ، مسلماً دروغ است .sticker

👈 لینک مشاهده ی عین عبارت معظم له ((http://yon.ir/g7tA2))

📚(( عوامل جذابیت سخنان مولوی ، ص 24 ))


stickerیکی از توجیهات وقیحانه و خنده داری که طرفدارانِ مولوی در توجیه سخنانِ رکیکِ وی بیان می کنند این است که این الفاظِ زشت در زمانِ مولوی و در محیط اجتماعی آن روزگار هیچگونه قباحتی نداشته ، بلکه از مُستحسنات بشمار می رفتهstickersticker

👈پاسخ اجمالی :

مقبولیتِ یک عملِ مُنکر و زشت توسط اکثریتِ جامعه ، به هیچ عنوان موجبِ مشروعیتِ آن برای سایر آحادِ اجتماع نمی گردد ،بعنوان مثال اگر کسی حتی در میانِ قوم لوط زندگی کند ، نمی تواند بگوید چون عملِ شَنیعِ لواط ، مورد قبولِ اکثریتِ مردم می باشد و آن را زشت و قبیح نمی دانند ، پس من هم مجاز هستم مرتکب شوم .
sticker

sticker برگرفته از دروس نقد تصوف سید رضا نوعی (حکیم)sticker


امضاي حکيم

درباره ما
سيد رضا نوعی حکیم
با سلام
سایت پیام شیعه برای تبیین معارف شیعه اثنی عشری و رساندن پیام حقانیت آن به گوش جهانیان می باشدکه مطالب آن در قالب مباحث تفسیری ، شرح احادیث ، شرح و نقد متون ادبی ، دروس معرفتی (عرفان نظری و عملی ) ، بررسی تطبیقی احادیث ، تقاسیر و مباحث کلام شیعه و پاسخ به شبهات دینی ، ارائه خواهد شد.
روح پدرم شاد که می گفت به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ
سید رضا نوعی ( حکیم ) کانال تلگرام پیام شیعه ( حکیم )
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 292
  • کل نظرات : 96
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 38
  • آی پی امروز : 373
  • آی پی دیروز : 427
  • بازدید امروز : 2,735
  • باردید دیروز : 1,000
  • گوگل امروز : 164
  • گوگل دیروز : 112
  • بازدید هفته : 11,707
  • بازدید ماه : 35,695
  • بازدید سال : 341,944
  • بازدید کلی : 2,323,693