loading...

پیام شیعه | Shia

متفاوت ترین سایت مذهبی

جسم انگاری خدا در پارادایم تصوف

سید رضا نوعی شنبه 05 مهر 1399 تعداد بازدید : 3808 نظرات ( 0 )


✍️رویکرد تشبیهی و تلقّی انسان وار انگارانه از خدا ، ثمره ی شناختِ ناقص و خیالی از خداوند می باشد که رسوخِ این انحراف و نقیصه ی معرفتی در پارادایمِ تصوف در اثر دوری اکابر و اقطاب صوفیه از آموزه های مکتب اهل بیت (ع) می باشد . در این مقاله ضمنِ واکاوی و تحلیلِ انتقادی از جسم انگاری خدا در پارادایم تصوف ، عللِ اصلی انحرافِ مزبور نیز از دیدگاه آسیب شناسی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است .

🔵ظاهر شدنِ خدا بصورتِ سربازِ تُرکستانی برای عطار نیشابوری :

آقای سید عباس موسوی مطلق در کتاب قبول اهل دل ( ص 282 ) جریانِ به قتل رسیدنِ عطار را اینگونه گزارش نموده :

این مرد بزرگ ، یک موحد کامل بوده ، هنگام شهادتش یکی از تُرک های ترکستان شمشیر به دست وارد اتاق عطار شد ، تا چشمِ عطار به او افتاد گفت :

کُلاهِ تتر ( تاتار ) بر سر می گذاری ، شمشیر هندی به دست می گیری و به قصد ریختنِ خونم می آیی ، فکر می کنی که من تو را نمی شناسم ، بزن که تو را می شناسم ، فدای خودت و شمشیرت . 😳

✔️آقای موسوی مطلق در تأیید ماجرای فوق می گوید :

    (( بر اهلِ توحید پوشیده نیست که این حقیقت ، نشان دهنده ی کمالِ توحیدِ افعالی ( عطار ) می باشد ))

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🛑 واکاوی جریان قتلِ عطار و نقد دیدگاه آقای موسوی مطلق :

الف ) بررسی ماجرای به قتل رسیدن عطار از لحاظ سند :

1- دانش‌پژوه ، ادیب و تاریخ‌نگار معاصر آقای سعید نفیسی در کتاب تحقیقی و ارزشمند زندگینامه عطار نیشابوری ( ص 77 ) می گوید :

( سخت آشکار است که این افسانه ها به هیچ وجه ، بیخ و بُن ندارد و از این گوش باید شنید و از آن گوش بیرون کرد ، بهترین دلیل آن این است که سال 627 که عطار در آن سال درگذشته نه با آن وقایع زمان چنگیز می چسبد که مدتی پیش از آن بوده و نه به وقایع زمان هلاگو که مدتی پس از آن روی داده و به هیچ وجه در نیشابور کشتاری نکرده است . )

✔️ایشان در ادامه و در ( ص 78 ) همان کتاب می گوید :

( شهر شادیاخ نیز در طول تاریخ چهار بار مورد هجمه قرار گرفته که هیچ کدام از این تاریخ ها اندک ربطی به سال مرگ عطار ندارد ) ( نقل نفحات الانس جامی نیز که گفته به دست کُفّارِ تاتار شهادت یافته نیز گفته ی ضعیفی است که دلیلی همراه ندارد . فرزانگان خود می توانند حُکم کنند که این گفته تا چه اندازه سخیف و کودکانه است ) .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

2- علامه محقق بدیع الزمان فروزانفر در کتاب شرح احوال و نقد و تحلیل آثار عطار ( ص 92 ) می گوید :

( مأخذ همه اقوالی که مدعی هستند عطار در سال 627 به دست ترکان تاتار به قتل رسیده ، نفحات الانس جامی است که نادرست است و تکرار این غلط توسط دیگران ، لباس صحت به آن نمی پوشاند . )

فروزانفر در ادامه ، اقوال تذکره نویسان در چگونگی به شهادت رسیدن عطار را به افسانه های الف لیلة و لیلة ( افسانه های هزار و یک شب ) تشبیه کرده و به دلیل بی اساس بودن ، از ذکر تفصیلی آن ها صرف نظر نموده است .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

به استناد تحقیقات و مستندات فوق ، ماجرای به قتل رسیدن عطار توسط ترکان تاتار و یا مغول ، به هیچ وجه پایه و اساسی نداشته و افسانه ای بیش نیست .

ب ) بررسی ماجرای به قتل رسیدن عطار از لحاظ محتوا :

 1- جسم انگاری خدا و تصور خدای انسان وار در شکل و شمایل سرباز تاتار ، کُفرِ محض و مغایر با آموزه های توحیدی قرآن و مکتب اهل بیت (ع) می باشد . اما متاسفانه آقای موسوی مطلق این موضوع را نشانه کمال توحید افعالی عطار نیشابوری می داند . ⁉️😳

2- مولوی در مثنوی ، ابن ملجم را در به شهادت رساندن امیرالمومنین (ع) ، بی تقصیر و آلتِ حق می داند ، اما عطار از این هم پا را فراتر گذاشته و سرباز تُرک را نه آلتِ حق ، بلکه می پندارد او خودِ خداست که ( معاذالله ) کلاه تاتاری بر سر گذاشته و تغییرِ قیافه داده تا عطار او را نشناسد ، ولی عطار ، خدا را علیرغم تغییر قیافه ، با زیرکی هر چه تمامتر می شناسد . 😳

3- البته این نوع نگاه فقط مختص عطار نیست بلکه اغلب متصوفه به این نوع انحراف فکری مبتلا می باشند که ابیاتِ ذیل در حقیقت ، زبانِ حال آنان می باشد :

    به هر شکلی که خواهی جامه می پوش
    که من آن روی زیبا می شناسم

    ---------------------------------------

   دیده ای خواهم که باشد شَه شناس
    تا شناسد شاه را در هر لباس

4-در اینجا به ذکر دو حدیث معتبر از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام در باب ( انه عزوجل لیس بجسم و لا صورة ) ، اکتفاء می نمائیم :

قَال الصادق (ع) : سُبْحَانَ مَنْ لاَ يَعْلَمُ أَحَدٌ كَيْفَ هُوَ إِلاَّ هُوَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ اَلسَّمِيعُ اَلْبَصِيرُ لاَ يُحَدُّ وَ لاَ يُحَسُّ وَ لاَ يُدْرِكُهُ اَلْأَبْصَارُ وَ لاَ يُحِيطُ بِهِ شَيْءٌ وَ لاَ هُوَ جِسْمٌ وَ لاَ صُورَةٌ وَ لاَ بِذِي تَخْطِيطٍ وَ لاَ تَحْدِيدٍ .


( منزه باد كسى كه هيچ كس نداند او چگونه است چيزى مانندش نيست و او شنوا و بيناست. محدود نگردد، بحس در نيايد، سوده نشود، حواس دركش نكنند، چيزى بر او احاطه نكند نه جسم است و نه صورت و نه ترسيم  می گردد و نه محدود می شود . )

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

قال الباقر (ع) : کُلَّمَا مَيَّزْتُمُوهُ بِأَوْهَامِکُمْ في أَدَقِّ مَعَانيهِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُکُمْ مَرْدُودٌ إِلَيْکُمْ .

( هر آنچه که شما آن را در اوهام خودتان در دقیق‌ترین معانی‌اش تصور می‌کنید ، مخلوق و مصنوعی است مثلِ خودتان که به خودتان باز می‌گردد . )

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

5- آقای موسوی مطلق ، در ادعایی متناقض و پارادوکسیکال ، از طرفی مدعی است که عطار شیعه ای بوده که برای حفظ جانش ، تقیه می کرده ، اما در چند سطر بعد با کمال تعجب ادعا می کند که عطار به شهادت رسیده ⁉️😳 در صورتیکه اگر تقیه می کرده ، لزوماً نمی بایست به قتل برسد . مضافاً اینکه طبق نقل آقای موسوی مطلق ، سربازِ تُرک وقتی می بیند که عطار او را با خدا اشتباه گرفته ، با ضربات شمشیر ، به هذیان گویی های وی خاتمه می دهد . 🗡🩸

🔵ظاهر شدن خدا برای شمس تبریزی به صورت کیمیا خاتون :

افلاکی در مناقب العارفین ( ج 2 ، ص 368 ) و دکتر زرین کوب در کتاب پله پله تا ملاقات خدا ( ص 137) آورده اند که :

شمس تبریزی زنی داشت بنام کیمیا خاتون ، روزی مولانا نزد شمس می آید و می بیند که او با کیمیا خاتون در حال سخن و دست بازی و ملاعبه است ، مولانا در مدرسه طوافی می کند تا مزاحم ملاعبه آن دو نشود ، بعد از لحظاتی شمس آواز می دهد که اندرون آی ، مولانا وقتی وارد می شود غیر از شمس ، هیچ کسی را نمی بیند لذا با تعجب می پرسد پس کیمیا خاتون کجا رفت ⁉️

شمس تبریزی پاسخ می دهد که خداوند تعالی مرا چندان دوست می دارد که به هر صورتی که می خواهم نزد من می آید ، اکنون نیز به صورت کیمیا خاتون آمده بود و مصوّر شده بود 😳

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

اقتضای دیدگاه وحدت وجود در تصوف ، پانته ایسم و همه خدایی است که مطابقِ این دیدگاه ، ( معاذ الله ) از خدا به بُتِ عیّار ، یاد می کنند که به اشکالِ گوناگون ظاهر می شود ( هر لحظه به شکلی بُتِ عیّار برآمد ... ) ، گاهی با قیافه ی سرباز تُرکستانی برای کُشتنِ عطار و گاهی نیز به شکلِ کیمیا خاتون برای اینکه شمس تبریزی با او هم آغوش شده و به ملاعبه و دست بازی مشغول شود .😳

✔️ در ادامه نیز خواهیم گفت که همین خدا برای بایزید نیز بصورت پسری نوجوان ( أَمْرَد ) ، تغییر قیافه می دهد . پناه بر خدا از این مزخرفات و کفریاتی که عده ای بنام عرفان به خوردِ مریدانِ بی چاره می دهند . 😔


🔵 تغییر قیافه خداوند به صورتِ نوجوانِ أَمْرَد برای بایزید :

 افلاکی در مناقب العارفین ( ج 2 ، ص 637 ) می گوید :

 احوال با یزید چنین بوده که حق تعالى بصورت أَمْرَدى برای او مصوّر می ‏شده ، از حضرت سلطان ولد منقولست که روزى صوفیان اخیار ، از حضرت والدم خداوندگار( مولوی ) سؤال کردند که : با یزید رحمه اللّه علیه گفته است : 👈 رأیتُ رَبّى فِى صُورَة أَمْرَد 👉 این چون باشد ؟ فرمود : که این معنى دو حکم دارد : یا در صورتِ أَمْرَد ، خدا را می دید ، یا خودِ خدا پیشِ او بصورتِ أَمْرَد ، مُصوّر می ‏شده بسببِ میلِ با یزید .😳

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

1- أَمْرَد : یعنی پسرِ نوجوان و زیبا رویی که هنوز ریش در نیاورده است . متأسفانه این نوع نگاه منحرفانه توسط اکابر صوفیه ، منشاء جمال پرستی و انحرافاتِ جنسی فراوانی در بین اهل خانقاه گردیده که زبان از بیانش قاصر و قلم را از نگارشِ آن شرم می آید .

2- عبارت ( رأیتُ رَبّى فِى صُورَة أَمْرَد ) که در بالا به بایزید نسبت داده شده ، در روایتی جعلی در منابع حدیث اهل سنت ، به رسول اکرم (ص) انتساب داده شده که ایشان فرموده :

    (  رَأَيْتُ رَبِّي فِي صُورَةِ شَابٍّ أَمْرَدَ ، لَهُ وَفْرَةٌ جَعْدٌ قَطَطٌ، فِي رَوْضَةٍ خَضْرَا )

یعنی : خداوند را به صورت نوجوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده ، سرش پُر مو ، پیچ پیچ (فِرفِرى) و داراى زیور آلاتِ سرخ بود .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️ ابویعلی که لیدرِ وهابیت می باشد در کتاب  إبطال التأويلات ( ج 1 ص 145 ) می گوید :

فقال أَحْمَد بن حنبل : هَذَا حديث رواه الكبر عن الكبر عن الصحابة ، عن النبي ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ ( وَ آلِهِ ) وَ سَلَّمَ، فمن شك فِي ذَلِكَ أو فِي شيء منه فهو جهمي لا تقبل شهادته ، ولا يسلم عليه ، ولا يعاد فِي مرضه .

یعنی : این حدیث را بزرگان از قولِ بزرگان ، و آنها نیز آن را از صحابه روایت کرده اند و احمد بن حنبل گفته :

هر کس در صحتِ این روایت شک نماید او جهمى و شهادت او پذیرفته نیست ، نباید سلامِ او را پاسخ داد و به هنگام مریضى از وى نباید عیادت کرد .

✔️همچنین نامبرده در همان کتاب ( ج 1 ص 144 ) می گوید :

 إبن صدقه كه از حفاظ أهل سنت است ، مي‌گويد :

   ( من لم يؤمن بحديث عكرمة فهو زنديق )

یعنی : هر کس به حدیث مزبور ( خدای أَمْرَد و مو فرفری ) ایمان نداشته باشد زندیق و بی دین است .😳

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید .👉

✔️شیخ صدوق ( ره ) در کتاب توحید ( ص 47 ) باب نفی تشبیه ، روایت نموده است که :

  قال الرضا (ع) عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: مَا عَرَفَ اَللَّهَ مَنْ شَبَّهَهُ بِخَلْقِهِ .

یعنی : امام رضا (ع) از قول رسول خدا (ص) می فرماید : كسى كه خداوند را به مخلوقاتش تشبيه كند ، او را نشناخته است .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🔵 خدای ابن عربی ، پس از اتمام خلقت به استراحت پرداخته :

🔘ابن عربی در فتوحات مکیه  ( ج 9 ص 326 و 327 ) می گوید :

خداوند خلقت جهان را از روز یکشنبه آغاز و در روز جمعه پایان داده و ( فإنه سبحانه نظر إلى ما خلق في يوم السبت ،فاستلقى و وضع إحدى رجليه على الأخرى و قال أنا الملك لظهور المُلك )

یعنی :  روز شنبه خداوند سبحان به آنچه از روز یکشنبه تا جمعه خلق کرده نظر می‌کند ، سپس دراز می‌کشد و یک پایش را روی پای دیگرش می‌اندازد و می‌گوید : أنا المَلِک ، من پادشاهم و این روز را شنبه نام می‌گذارم و زیرا شنبه (سبت) یعنی راحتی .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🔘ابن عربی در فتوحات مکیه ( ج 1 ص 345 ) حدیث جعلی را که می گوید :

خداوند ( معاذالله ) در ایام حج به همراه حجاج ، هروله می کند را تصدیق نموده و در توجیه آن می گوید : فالهرولة معقولة ، وصورة النسبة مجهولة ، وكذلك جميع ما وصف الله به نفسه مما توصف به المحدثات .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

سخن فوق و توجیه ابن عربی ، عذر بدتر از گناه و عیناً همان اعتقاد و مرامِ حشویه از اهل سنت و وهابیون می باشد . آری این است توحید و معارفِ عمیقی که امثال ابن عربی برای مریدان و پیروانِ فرقه تصوف به ارمغان آورده و عده ای به اسم عرفان ناب ، در حال ترویج آن می باشند .

🔘ابن عربی روایت جعلی صحیح بخاری که می گوید :

خدا ساق پایش را روز قیامت به مردم نشان می دهد تا او را به شناسند را صحیح دانسته و آن را عیناً در فتوحات مکیه ( ج 2 ص 311) نقل کرده است .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


🔘پای خدا از نظر ابن عربی ، کاربردهای دیگری نیز دارد ، بعنوان نمونه او روایت جعلی دیگری که در صحیحین ( بخاری و مسلم ) آمده را عیناً در فتوحات مکیه ( ج 4 ، ص 400 ) آورده و می گوید :

    ( قوله (ص) : فيضع الجبار فيها قدمه ، فتقول: قط  قط ، أي حسبى ، حسبى . )

یعنی : خدا در روز قیامت یکسره مردم را به جهنم می اندازد ولی جهنم پیوسته می گوید : هل مِن مَزید ، و خداوند از این اشتهای بی پایان جهنم حوصله اش سر رفته و پای خود را داخل جهنم می گذارد 🔥🦵، اینجاست که جهنم می گوید : حالا بس است . 😳

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا کلیک کنید . 👉

تبصره :

1-  سخن ابن عربی دقیقاً مطابق با نظریه ابن تیمیه است ، او نیز در منهاج السنه ( ج 5 ص 100 ) حدیث جعلی مزبور را صحیح انگاشته و با آب و تاب نقل کرده است .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

2- در وسائل الشیعه نیز از امام صادق (ع) روایت کرده که ایشان می فرماید :

عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فِي حَدِيثٍ قَالَ: يَا يُونُسُ مَنْ زَعَمَ أَنَّ لِلَّهِ وَجْهاً كَالْوُجُوهِ فَقَدْ أَشْرَكَ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ لَهُ جَوَارِحَ كَجَوَارِحِ اَلْمَخْلُوقِينَ فَهُوَ كَافِرٌ بِاللَّهِ فَلاَ تَقْبَلُوا شَهَادَتَهُ وَ لاَ تَأْكُلُوا ذَبِيحَتَهُ.

یعنی : هر کس گمان کند که صورت خداوند همانند صورت های مردم است مشرک شده و همچنین هر کس بر این باور باشد که خداوند همانند مخلوقات دارای اعضا و جوارح می باشد کافر است و شهادت او پذیرفته نیست .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🛑 تحلیل پایانی و نتیجه :

تأثیر پذیری اکابر صوفیه از اخبار جعلی موجود در منابعِ اهل سنت که مُوهِمِ تشبیه و تجسیم می باشد و از سوی دیگر اعتقاد به وحدتِ وجود ( پانته ایسم ، همه خدایی ) ، لزوماً موجبِ جسم انگاری خدای انسان وار ، توسط آنان گردیده است .

    آه از این صوفیانِ کج اندیش
    دل خود را چو بی صفا دیدند

    تو چه دانی که این دغل بازان
    دیده را بسته و چها دیدند

    جوهرِ فسق را عزیز و ثَمین
    گوهرِ عقل بی بها دیدند

    از توهّم چو خیره تر گشتند
    خویشتن را همان خدا دیدند

    هرچه  گفتند ، بی ثمر  گفتند
    هـرچـه دیدند ، ناروا دیدند

    مختصر گفتمت که اهلِ خرد
    مصلحت در سکوتِ ما دیدند

sticker برگرفته از دروسِ آسیب شناسی تصوفِ حوزوی سید رضا نوعی ( حکیم )sticker

 

  مقاله مرتبط :

 👈برای مشاهده مقاله ( خدای مو فرفری در پارادایم جسم انگارانه ابن عربی ) ( اینجا ) کلیک کنید .👉

 👈برای مشاهده مقاله ( خدای ابن عربی تکیه داده و یک پایش را روی پای دیگرش نهاده ) ( اینجا ) کلیک کنید .👉


امضاي حکيم

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سيد رضا نوعی حکیم
با سلام
سایت پیام شیعه برای تبیین معارف شیعه اثنی عشری و رساندن پیام حقانیت آن به گوش جهانیان می باشدکه مطالب آن در قالب مباحث تفسیری ، شرح احادیث ، شرح و نقد متون ادبی ، دروس معرفتی (عرفان نظری و عملی ) ، بررسی تطبیقی احادیث ، تقاسیر و مباحث کلام شیعه و پاسخ به شبهات دینی ، ارائه خواهد شد.
روح پدرم شاد که می گفت به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ
سید رضا نوعی ( حکیم ) کانال تلگرام پیام شیعه ( حکیم )
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 292
  • کل نظرات : 96
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 38
  • آی پی امروز : 259
  • آی پی دیروز : 427
  • بازدید امروز : 1,119
  • باردید دیروز : 1,000
  • گوگل امروز : 126
  • گوگل دیروز : 112
  • بازدید هفته : 10,091
  • بازدید ماه : 34,079
  • بازدید سال : 340,328
  • بازدید کلی : 2,322,077