loading...

پیام شیعه | Shia

متفاوت ترین سایت مذهبی

سایت پیام شیعه | SHIA - پست ثابت

سید رضا نوعی چهارشنبه 01 فروردین 1403 تعداد بازدید : 3296 نظرات ( 11 )

انکار وجود ستارگان توسط محمد حسن وکیلی

سید رضا نوعی سه شنبه 21 بهمن 1399 تعداد بازدید : 4162 نظرات ( 0 )

🔴انکار ستارگان ، بزرگترین دستاورد نجومی مکتب تصوف  ⁉️😳

✍️اخیراً کلیپ صوتی و تصویری تحت عنوان ( عیار تجربه ) از آقای محمد حسن وکیلی در پایگاه اطلاع رسانی ایشان و کانال تلگرام مرتبط با آن در فضای مجازی منتشر شده که طی آن نامبرده ، صراحتاً وجود خارجی ستارگان را  انکار نموده و نورهایی که در هنگام شب در آسمان مشاهده می شود را تلألوهای عالَمِ مثال و ملکوت می داند که در این مقاله به نقد و بررسی ادعای نامبرده خواهیم پرداخت .



فایل صوتی سخنان آقای وکیلی


🛑نقد و بررسی ادعای آقای وکیلی ، مبنی بر انکار وجود ستارگان در جهان هستی :

 آقای وکیلی می گوید :

(( ... 👈 ما اصلاً دلیلی نداریم که یک چیزی بعنوان ستاره در عالم وجود داشته باشد که بعد بخواهیم از اندازه و خصوصیاتش حرف بزنیم 👉 ...))

تبصره :

1- وقتی می خواهند بدیهی بودن قضیه ای را مثال بزنند می گویند : ( اظهر من الشّمس ) می باشد ،  با کمال شگفتی آقای وکیلی ، بدیهی ترین حقیقت جهان هستی ، یعنی وجود خورشید که نزدیک ترین ستاره به کُره ی زمین است و سایر ستارگان را صراحتاً و مطلقاً ، انکار نموده است .

2- انکار خورشید و ستارگان ، مغایر با نص قرآن کریم می باشد . زیرا در قرآن به خلقت ( شمس ) و قمر ( ماه ) و حرکت آنها تصریح شده ( وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ) ( آیه 33سوره انبیاء )

✔️قرآن کریم در آیه دیگر ضمن اشاره به خلقت آن دو ( خورشید و ماه ) ، نکات دقیقی را گوشزد فرموده :

(هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ ۚ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَٰلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ ) ( آیه 5 سوره یونس )

الف )  برای شمس ( خورشید ) که ستاره است ، صفت (ضیاء ) را آورده و برای ماه صفت ( نورا ) ، واژۀ ضوء بر چیزى دلالت دارد که نورش ذاتى بوده و از دیگرى نگرفته باشد مانند روشنى خورشید و واژۀ نور بر چیزى دلالت دارد که نورش از دیگرى گرفته شده باشد مانند نور ماه که از خورشید گرفته .

ب )  اصل خلقت ماه و خورشید ، حق بوده و غیر قابل انکار و تشکیک می باشد .

ج ) اینکه می فرماید : ( لِتَعْلَمُوا عَدَدَ اَلسِّنِینَ وَ اَلْحِسٰابَ ) ، اشاره به آن است که با گردش دقیق و منظم ماه ( و خورشید ) ، حساب و شمار ایام ، ماه و سال را بدانید . گردش خورشید و ماه و نیز حرکت زمین ، آنقدر دقیق و منظم است که منجمان با دقت شگفت انگیزی ، زمان وقوع رخدادهای نجومی مانند : ( کسوف ، خسوف ) و غیره را در آینده محاسبه می کنند .

د ) در زمانی که با پیشرفت علم و تکنولوژی ، بشر به راحتی به کرات می رود و از سطح سیارات نمونه هایی از سنگ و خاک برای آزمایش می آورد و با ماهواره نمای کرات و خصوصا زمین و شکل کروی بودن آن را مشاهده و تصویر برداری می کند ، انکار این حقایق ، غیر قابل توجیه است .


3 - قرآن کریم به وجود ستارگان با عنوان ( نجم و نجوم ) اشاره و به خواص آنها نیز اینگونه تصریح نموده :

فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ( آیه 75 سوره واقعه )
سوگند به جایگاه ستارگان
وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ( آیه 97 سوره انعام )
و اوست كسى كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاريكى‌هاى خشكى و دريا، به وسيله آنها راه را يابيد.
َإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ ( آیه 8 مرسلات )
 وقتی که ستارگان همه بی نور و محو شوند.
طمست: طمس و طموس: كهنه شدن و محو شدن و نيز محو و هلاك كردن. لازم و متعدى هر دو آمده است. راغب ازاله اثر شى‏ء گفته است‏ آن با خاموش شدن و تيره شدن نجوم سازگار است
َإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ ( آیه 2 سوره تکویر )
و هنگامی که ستارگان آسمان تیره شوند (و فرو ریزند).
انكدرت: كدر و كدورت: تيرگى. به معنى پراكنده شدن نيز می آيد.
وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ ( آیه 2 انفطار ) و هنگامی که ستارگان آسمان فرو ریزند
انتثرت: نثر: پراكندن. انتثار: پراكنده شدن. راغب گويد: «نثر الشي‏ء نشره و تفريقه» «انتثار» به معناى پراكندگى است و به چيزى كه بر سر عروس مى‌ريزند، نثار گويند.

تبصره :

الف ) وجود ستارگان بر حق بوده و خداوند به آن سوگند یاد فرموده ، حال آنکه آقای وکیلی ، اصل وجود آنها را انکار نموده و می گوید : 👈( اصلا چیزی در عالم به عنوان ستاره نداریم )😳

ب )  از نظر نجومی جایگاه ستارگان در جهان هستی به قدری منظم و دقیق است که به تصریح قرآن ، انسان می تواند برای جهت یابی در خشکی و دریا از آنها استفاده نماید .

د )  اجرام مزبور (ستارگان ) ، نورانی هستند و بالاخره هنگام قیامت ، دچار طمس ( محو و نابودی ) و کدورت ( تیرگی و خاموشی ) و انتثرت ( پراکندگی و ریزش ) می گردند .


🔴آقای وکیلی در ادامه سخنان خود می گوید :

(( ... 👈 از نظر حکما ، نورهایی که هنگام شب در آسمان دیده می شود تلألوهای عالَمِ مثال است ! که این حرف درستی است کما اینکه این اعاظم از نوع تلألوهایی که در آسمان می بینند خصوصیات گذشته و آینده و روابط اینجا با عوالم ملکوت را کشف می کنند 👉... ))

تبصره :

آقای وکیلی پس از انکار اصل وجود ستارگان ، می گوید :

نورهایی را که ما هنگام شب در آسمان مشاهده می کنیم از اجرام آسمانی به نام ستاره نیست بلکه این نورها در حقیقت ، تلألوهای عالَمِ مثال و ملکوت می باشند . 😳

🛑نقد و بررسی :

(1) - نامبرده برای اثبات ادعای خود ، هیچ دلیل عقلی یا نقلی ارائه ننموده است .

(2) - اگر نورهایی که در آسمان مشاهده می کنیم از ستارگان نباشد و بلکه از تلألوهای عالَم مثال باشد  ، در آن صورت قطعاً این تلألوها فقط توسط اهل یقیق قابل مشاهده بود نه همه ی مردم ، حال آنکه قرآن کریم می فرماید :

( وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ ) ( آیه 5 سوره ملک )
و ما آسمان دنیا را به چراغهای انجم رخشان زیب و زیور دادیم .

کلمه مصابیح جمع مصباح (چراغ) است ، و اگر ستارگان را چراغ نامیده به خاطر نورى است که از آنها تلألؤ مى کند .

( وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِي السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَيَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِينَ ) ( آیه 16 سوره حجر)
ما در آسمان برجهائی (ستارگانی ) قرار دادیم ، و آنرا برای بینندگان تزیین کردیم .

✔️از تعبیر ( لِلنَّاظِرِينَ ) روشن می گردد که ستارگانی که آسمان دنیا با آن زینت یافته ، برای همه ی بینندگان و ناظرین با همین چشم حسی و ظاهری قابل رویت است . حال آنکه اگر این انوار از تلألوهای عالَم مثال و ملکوت باشند ، فقط اهل یقین و عرفا می توانستند آن را مشاهده نمایند و در این صورت قرآن باید می فرمود : زَيَّنَّاهَا لِلعارِفينَ .

توضیح اینکه :

الف ) قرآن کریم مشاهده حقایق عالَم ملکوت را مخصوص اهل یقین و منوط به داشتن علم الیقین می داند ، فلذا می فرماید :

كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ( آیات 5 و 6 سوره تکاثر )

قطعاً شما اگر از علم الیقین برخوردار باشید ، ( در همین دنیا می توانید ) جهنم را ( که از حقایقِ ملکوت است ) مشاهده نمائید .

✔️قرآن در آیه فوق تصریح نموده که این دیدنِ حقایق ملکوت به محض برخورداری شما از علم الیقین در همین دنیا و هم اکنون تحقق می یابد نه آینده ، لذا لَتَرَوُنَّ را با اداتِ استقبال ( سین یا سوف ) که مربوط به آینده است قید نفرموده .

ب ) عرفا نیز مشاهده حقایق عالم مثال و ملکوت را صرفاً منوط به برخورداری از مراتب یقین ( علم الیقین ، عین الیقین و حق الیقین ) و با دیده ی ملکوتی امکان پذیر می دانند نه با چشم حسی و ظاهری ، فلذا مولانا می گوید :

     رو مجرد شو ، مجرد را ببین
     دیدنِ هر چیز را شرط است این

     گفتمی برهان این دعوی ، مبین
     گر بُدی ادراک اندر خوردِ این


ج ) بنابر این ادعای اینکه نورهایی که هنگام شب در آسمان مشاهده می گردد ، تلألوهای عالَمِ ملکوت و مثال است ، مغایر با آموزه های قرآن کریم و نیز مخالف با مبانی عرفا می باشد .

🔴  آقای وکیلی مدعی است  :

 (( ... 👈 این اعاظم از نوع تلألوهایی که در آسمان می بینند خصوصیات گذشته و آینده و روابط اینجا با عوالم ملکوت را کشف می کنند 👉... ))

نقد و بررسی :

سخن فوق نیز صرفاً یک ادعای بی دلیل است که مغایر با آموزه های مکتب تشیع نیز می باشد . توضیح اینکه :

مرحوم سید رضی در خطبه 79 نهج البلاغه آورده :

 و من کلام له ( عليه السلام ) قاله لبعض أصحابه لما عزم على المسير إلى الخوارج ، و قد قال له: إن سرت يا أمير المؤمنين في هذا الوقت خشيت ألا تظفر بمرادک ، من طريق علم النجوم فقال ( عليه السلام ):

أَتَزْعُمُ أَنَّک تَهْدِي إِلَى السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا صُرِفَ عَنْهُ السُّوءُ وَ تُخَوِّفُ مِنَ السَّاعَةِ الَّتِي مَنْ سَارَ فِيهَا حَاقَ بِهِ الضُّرُّ فَمَنْ صَدَّقَک بِهَذَا فَقَدْ کذَّبَ الْقُرْآنَ ...

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام): موقعي که اميرالمومنين (علیه السلام) تصميم به حرکت به سوي خوارج گرفت، يکي از ياران آن (با نظر به علم ستاره شناسي) به حضرت عرض کرد : يا اميرالمومنين ، اگر در اين موقع حرکت فرمائي مي ترسم در مقصودت پيروز نگردي .

علی (ع) نیز در پاسخ به آن شخص ، سخنان زير را فرمودند:

 آيا گمان کرده ای که تو آن ساعتي را که هر کس در آن ساعت حرکت کند ناگواري از او برطرف مي شود را ميداني ؟!  لذا ما را از حرکت در چنين ساعتي که موجب احاطه ضرر بر انسانِ متحرک مي شود، مي ترساني؟! بدرستیکه هر کس که ترا در اين نظر تصديق کند ، قرآن را تکذيب کرده ...

ثم أقبل ( عليه السلام ) على الناس فقال:

أَيُّهَا النَّاسُ إِيَّاکمْ وَ تَعَلُّمَ النُّجُومِ إِلَّا مَا يُهْتَدَى بِهِ فِي بَرٍّ أَوْ بَحْرٍ فَإِنَّهَا تَدْعُو إِلَى الْکهَانَةِ وَ الْمُنَجِّمُ کالْکاهِنِ وَ الْکاهِنُ کالسَّاحِرِ وَ السَّاحِرُ کالْکافِرِ وَ الْکافِرُ فِي النَّارِ سِيرُوا عَلَى اسْمِ اللَّهِ.

سپس اميرالمومنين (علیه السلام) رو به مردم نمود و فرمود:

 اي مردم ، بپرهيزيد از آموزش نجوم ( براي پیش گویی و ارتباط حوادث با حقایق پنهان ملکوت ) مگر بعنوان وسيله اي براي جهت يابي در خشکي و يا در دريا ، زيرا علم نجوم انسان را به کهانت مي کشاند و منجم مانند کاهن است ، کاهن هم مانند ساحر و ساحر نیز مانند کافر می باشد و قطعاً  کافر در آتش است .

( سپس امام علیه السلام دستور حرکت را اینچنین صادر فرمود ) : بنام خداوند ، حرکت کنيد .

👈 ( جالب است که آن حضرت ، لشگر را در همان لحظه حرکت داد و برخلاف پیش بینی آن شخص ، پیروزی بزرگی نصیب ایشان گردید )

🔴ابن عربی نیز کُرویّتِ زمین را انکار نموده و در فتوحات مکیه ( ج  3 ص 459 ) می گوید :

   ( ... و لو بقيت الكرة ما مادت و ما خلق الجبال فخلق سبحانه الجبال ...)

یعنی : اگر زمین به شکل کروی می بود ، هرگز گسترده و مسطح نمی گردید و امکان آفرینش کوه ها بر روی زمین نبود ، حال آنکه خداوند بر روی آن کوه ها را آفرید .

✔️ابن عربی گُمان کرده که منظورِ قرآن از کلمه ی (سُطِحَت ) در آیه ( وَ إِلَى الْأَرْضِ کَيْفَ سُطِحَتْ‌) ، غیرِ کُروی بودنِ زمین است ، حال آنکه ، سُطِحَت به معنی دارای سطح بودنِ زمین بوده و منافاتی با کُروی بودنِ آن ندارد ، زیرا کُره نیز دارای سطح می باشد و در هندسه نیز یکی از اقسامِ سطح ، سطحِ کُروی است .

👈 یکی از دلایلی که ابوریحان بیرونی ( قرن‌ها پیش از گالیله ) برای کُرَویَّتِ زمین اقامه کرد ، استناد به سایه زمین می باشد که در حینِ ماه گرفتگی بر روی ماه به شکل کُروی مشاهده می گردد .

🔴علمای وهابی نیز منکر حرکت زمین و کُروی بودن آن می باشند ، بعنوان نمونه :

✔️ بن باز ( مفتی مشهور عربستان ) در کتاب ( الادله النقلیه والحسیه علی جریان الشمس والقمر ) ( ص 17 و 72 ) می گوید :

  👈معتقدین به حرکت زمین و کُرویت آن ، کافرند . 😳

✔️عبدالكريم بن صالح الحميد نيز در كتابش «هداية الحيران في مسألة الدوران»، (ص 12ـ 32 ) می گوید :

👈برخي علوم و فرضيه‌ها فاسد و تباه‌گر و ملحدانه است ؛ از جمله اين اعتقادات، باور به کُروی بودن و چرخش زمين است .😁

✔️همچنین ابن عثيمين در کتاب ( مجموع فتاوی و رسائل ج 3 ص 153 به معلمان اخطار مي‌دهد که از تدريس آن بخش از درس علوم و جغرافيا که از حرکت زمين سخن گفته مي‌شود ، خودداري کنند، چون اين مطلب باعث مفسده و گمراهي دانش‌آموزان خواهد شد .😳


🛑نتیجه :

🔘آقای وکیلی به بهانه اینکه علوم تجربی با ابزار خویش درباره متافزیک نمی تواند ابراز نظر کند ، سپتیسیسم مآبانه در همه دستاوردهای علوم تجربی به اندازه ای تشکیک نموده که حتی بدیهی ترین حقیقت جهان هستی ، یعنی وجود اجرام آسمانی اعم از ( خورشید ، ستارگان و سیارات ) را انکار نموده که این امر در تضاد با آموزه های قرآن کریم و بدیهیات معرفتی می باشد .

🔘نامبرده با رویکردی تأویلی ، نورهایی که هنگام شب در آسمان مشاهده می گردد را تلألوهای عالَمِ مثال و ملکوت می داند که این ادعا مغایر با نص قرآن کریم و حتی در تضاد با مبانی عرفان می باشد .

( همانطوریکه گفتیم ، انوار ملکوت فقط برای عده ای خاص آنهم با دیده یقین قابل رویت است اما اینکه انوار مزبور در آسمان توسط همه ی اهل زمین قابل مشاهده است ، بهترین دلیل بر بطلان ادعای مزبور می باشد ) .

🔘آقای وکیلی در سلسله مباحث عیار تجربه در بدیهی ترین مشهودات حسی نیز تشکیک نموده و علوم حسی و تجربی را فاقد ارزش می داند ، حال آنکه ارزش و اهمیت قوای حسی تا به آنجاست که قرآن کریم به دیدنی‌ها که عظمت آن‌ها به وسیله دیدن روشن می‌شود سوگند یاد می‌کند. «فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ وَمَا لَا تُبْصِرُونَ»؛ «سوگند به آنچه که می‌بینید و آنچه که نمی‌بینید» و از همین جاست که گفته شده : « مَن فَقدَ حِسّاً فَقَدَ عِلمَاً »؛ اگر کسی حسی را از دست بدهد، علم ناشی از آن حس را نیز از دست خواهد داد.

🔘به نظر می رسد که آقای وکیلی با بی اعتبار خواندن علوم حسی و تجربی ، تلویحاً راه کشف و شهود را بعنوان بهترین راه شناخت به مخاطب القاء می نماید و به این ترتیب ایشان در مباحث شناخت‌شناسی
( اپیستمولوژی  epistemology ) دچار رویکری گزینشی و یکسو نگری شده است .

🔘از نظر اسلام همه ابزار و راه های شناخت ( حس ، تجربه ، فطرت ، عقل ،  قلب ، وحی ) هر کدام در قلمروی خود ارزشمند بوده و کاربرد خاص خود را دارد فلذا ترجیح کشف و شهود بر علوم حسی و تجربی توسط آقای وکیلی با دیدگاه جامع اسلام در امور معرفتی ، سازگار نمی باشد .

🔘 علامه طهرانی و فرزند ایشان محمد صادق طهرانی در کتاب ( نور مجرد ص 696 و 698 ) استفاده از چنگال و میز ناهار خوری را  تشبٌّه به کُفّار می دانند ، لذا بیان چنین نظرات شاذّی مانند ( انکار ستارگان و ... ) از آقای وکیلی که دست پروده ی ایشان است ، چندان دور از انتظار نیست .

👈
برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


stickerبرگرفته از دروس نقد تصوف حوزوی سید رضا نوعی (حکیم )sticker


امضاي حکيم


✍️دکتر علی شریعتی از پروتستانیسم اسلامی بعنوان افضل الجهاد یاد کرده و طلحه را بعنوان مصداقِ بارز یک شهید زنده و سخنِ ابوبکر را نیز معیاری صحیح ، برای دست یافتن به مدینه فاضله ی خویش می پندارد . 😳

ما در این مقاله ابتدا به طور مجزا به نقد و بررسی ، دو فراز مزبور از دست نوشته ی شریعتی پرداخته و سپس بطور اجمال اندیشه پروتستانیسم اسلامی ، مارکسیسم اسلامی ، سنکرتیک ( التقاط ) را در پارادایم فکری نامبرده مورد تحلیل انتقادی قرار می دهیم .

🔴شریعتی در کتاب نامه ها ( ص 107 ) خطاب به شخصی به نام ( علی اصغر سید جوادی ) می گوید :

(( چنین شخصی چه بمیرد و چه زنده بماند ، شهید است . من امروز معنای شگفت و شکوهمند این توصیفِ پیامبر را از یک صحابی اش ، دانستم که گفت : هر کس دوست دارد در چهره ی شهیدی زنده که در خاک گام برمی دارد بنگرد ، در چهره ی او بنگرد ))

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

1- صحابی مورد نظر دکتر شریعتی که به دلایلی از اشاره صریح به نام او طفره رفته ، کسی نیست جز 👈 ( طلحه ) 👉 ، و در اغلبِ کتبِ حدیث یا تاریخِ اهلِ سنت ، حدیث جعلی مورد استناد شریعتی را درباره طلحه از دروغ به پیامبر (ص) نسبت داده اند :

بعنوان نمونه :

الف ) ابن عساکر در کتاب تاریخ مدینه دمشق ( ج 25 ص 86 ) حدیث مزبور را اینگونه نقل کرده :

قال رسول الله : ( من أَرَادَ أَنْ يَنْظُرَ إِلَى شَهِيْدٍ يَمْشِي عَلَى وجه الارض فَلْيَنْظُرْ إِلَى طَلْحَةَ بنِ عُبَيْدِ اللهِ )

یعنی پیامبر (ص) فرمود : هر کس می خواهد شهید ( زنده ای ) که بر روی زمین راه می رود را مشاهده کند ، به چهره ی طلحه بنگرد .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

ب ) در کتاب سیره ابن هشام ( ج 2 ص 455 ) حدیث مذکور را اینگونه نقل کرده :

پیامبر اکرم (ص) فرمود : هر کس دوست دارد در چهره شهیدی درنگرد که روی زمین راه می رود ، باید به طلحة بن عبدالله بنگرد .

✔️حدیث مزبور را ابن اثیر جزری در کتاب اسد الغابة ( ج 3 ص 86 ) و سیوطی نیز در کتاب الخصائص الکبری ( ج 2 ص 211 ) نقل کرده است .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

2 - این در حالی است که امیرالمومنین (ع) ، طلحه را فریب خورده شیطان ، اهل دوزخ ، پیمان شکن ،اولین بانی و برپاکننده فتنه ی جنگِ جمل در بین امت اسلام ، معرفی نموده است .

الف )  در خطبه سی و یکم نهج البلاغه آمده ، امیرالمومنین (ع) قبل از شروعِ جنگِ جَمَل ، وقتی عبدالله بن عباس را برای مذاکره و پیشگیری از وقوع جنگ به نزد زبیر فرستاد ، فرمود :

( لاتَلْقَیَنَّ طَلْحَةَ، فَاِنَّکَ اِنْ تَلْقَهُ تَجِدْهُ کَالثَّوْرِ عاقِصاً قَرْنَهُ، یَرْکَبُ الصَّعْبَ وَ یَقُولُ هُوَ الذَّلُولُ. )

یعنی : با طلحه مذاکره مکن ، که اگر ملاقاتش کنى ، وى را همچون گاوى خواهى‏ یافت که شاخ هایش اطراف گوشهایش پیچ خورده باشد ، او بر مرکب سرکشِ هوا و هوس ‏سوار گردیده ( تشبیه طلحه به گاوى که شاخش پیچ خورده است ، اشاره به طغیان و سرکشى او است ، یا عبارت دیگرى از جمله اخیر است که او به خاطر هواپرستى ، گوش شنوا در برابر حق ندارد . )

ب )  همچنین علامه طبرسی (ره) در کتاب الاحتجاج ( ج 2 ص 381-382) از امیرالمومنین (ع) درباره طلحه نقل کرده :

الشيطان دخل في منخريك فأوردك النار )

یعنی : ( شیطان بر تو مسلط شده 👽و تو را به دوزخ سرنگون ساخته است 🔥)

همچنین در ادامه از علی (ع) روایت نموده که ایشان پس از پایان جنگ جمل ، وقتی جسد طلحه را مشاهده نمود ، فرمود :

( هذا ناكث بيعتي، والمنشئ للفتنة في الأمة والمجلب علي الداعي إلى قتلي وقتل عترتي ... )

یعنی : این همان کسى است که بیعتِ مرا شکست و آتشِ فتنه را در امّت اسلامى روشن ساخت و مردم را براى کشتنِ من و خاندانم دعوت کرد .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🛑با توضیحات فوق مشخص گردید که با کمال شگفتی ، شخصی مانند دکتر شریعتی که خود را احیاگر تشیع علوی می داند ، خبیث ترین شخصیت تاریخ که کمر به براندازی خلافت علی (ع) و نابودی مکتب تشیع داشته و تا بدین حد از نظر امیرالمومنین (ع) ، فردی منفور و گمراه تلقی می گردد را بعنوان شهید زنده و نمادی برای پروتستانیسم اسلامی مطرح می نماید و تأسف بارتر از آن ، اعتماد نامبرده به منابع نامعتبر تاریخی و عدم برخورداری وی از قدرت تحلیل و تفکیک سَره از ناسره می باشد .


🔴شریعتی در فراز دوم از نامه خود در همان کتاب نامه ها ( ص 107 ) می گوید :

(( راست گفت ابوبگر ، تا وقتی که در میانِ این امت کسانی باشند که خلیفه را هنگامی که کج می رود با شمشیرِ خویش راستش کنند ، امتِ محمد به ذلت و ضلات نخواهد افتاد ، نخواهد مُرد ))

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

 اولاً سخنِ فوق از ابوبکر نیست ، بلکه مربوط به اوائل خلافت عمر بن خطاب می باشد . ثانیاً جمله ی ( اگر خلیفه کج رفت با شمشیر راستش می کنیم ) نیز از یکنفر اعرابی است که این سخن را در پاسخ به عمر بیان نموده که جریانِ ماوقع  به شرح ذیل می باشد :

در تفسیر القرآن الحکیم معروف به المنار ( ج 11 ص 266 ) مطلب را اینگونه نقل کرده :

( وَقَالَ الْخَلِيفَةُ الثَّانِي عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ - رَضِيَ اللهُ عَنْهُ - مَنْ رَأَى مِنْكُمْ فِيَّ عِوَجًا فَلْيُقَوِّمْهُ فَقَالَ لَهُ أَعْرَابِيٌّ : لَوْ رَأَيْنَا فِيكَ عِوَجًا لَقَوَّمْنَاهُ بِسُيُوفِنَا. فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَ فِي الْمُسْلِمِينَ مَنْ يُقَوِّمُ عِوَجَ عُمَرَ بِسَيْفِهِ )

یعنی : عمر در سخنرانی خود خطاب به مردم گفت : اگر کسی در من کجی دید ، باید آن را راست کند . یک نفر اعرابی که در آنجا حضور داشت در پاسخ به او گفت : اگر در تو کجی پدیدار شود با شمشیرهای خود راستش می کنیم ، عمر نیز با شنیدن این سخن ، خداوند را شُکر کرد که در امت کسی هست که با شمشیر ، کجروی های او را راست می کند .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) ، ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️موضوع فوق در اغلب منابع اهل سنت مانند : تاریخ طبری ، طبقات الکبری و نیز شرح نهج البلاغ ابن ابی الحدید نقل گردیده و علیرغم اینکه یکی از قضایای مشهور تاریخ محسوب می گردد اما با کمال تعجب مشاهده می گردد که این قضیه را دکتر شریعتی به ابوبکر نسبت داده است . 😳

🛑دکتر شریعتی موضوع فوق را بعنوان یک رویداد مثبت و ایده آل مطرح نموده و آن را نشانه ی بالندگی یک جامعه می داند که در بین آحاد آن ، روحیه ی پروتستانیسم آنچنان سرشار از غلیان است که اگر کوچکترین کج روی از حاکم وقت مشاهده شود ، مردم آزاداندیش بلافاصله آن کج رفتاری ها را با شمشیرهای خویش ، راست می نمایند . در صورتیکه قضیه درست برعکس آن چیزی است که شریعتی با آب و تاب  آن را برای تهییج احساسات مخاطبان خویش ، تبیین می کند .

توضیح اینکه :

1- اینکه عمر می گوید : ( اگر در من کج روی دیدید ، آن را راست کنید . ) ، در حقیقت یک نوع ژستِ پوپولیستی و حرکتی دماگوژی و عوام فریبی زیرکانه می باشد . بهترین شاهد بر این مدعا ، عدم پایبندی عمر به این سخنی است که در اوائل خلافت بر زبان رانده ، زیرا به گواه تاریخ نامبرده آنقدر تند خو و بد رفتار بود که هیچ کس جرأتِ مطرح نمودن یک سئوال ساده را نیز از او نداشت تا چه رسد به اینکه بخواهد کج روی های او را نقد کند ( دست به قبضه ی شمشیر بردن ، پیش کش )

2 - آن مرد اعرابی که جمله مزبور را در پاسخ به عمر به زبان آورد نیز نه تنها نمادِ یک انسان آزاداندیش و پروتستانیسم مآب نیست بلکه مظهر یک انسان احمق و بی بصیرتی است که حماقت ها و بی وفایی های امثال او آن چنان قلب امیرالمومنین (ع) را آزرد که در طول 25 سال ، مظلومانه و غریبانه در چاه می گریست .

✔️معلوم نیست که آن اعرابی نادان ، منتظر مشاهده کدام کج رفتاری از عمر بن خطاب است تا دست به قبضه شمشیر ببرد ⁉️

👈 حال آنکه بزرگترین کج روی و ظلم نسبت به علی (ع) در جهتِ غصبِ خلافت و نسبت به حضرت زهرای مرضیه (س) در ارتباط با حمله ی به خانه ایشان و همچنین غصب فدک ، از سوی همین عمر و رفیقش ( ابوبکر ) در پیش چشمان همین مردمانِ بی بصیرت و نادان ، واقع گردیده . 🔥🚪

3 - اینکه عمر با شنیدنِ سخن آن اعرابی ، خدا را شکر می کند ، بخاطر آن است که می داند مادامی که سر و کارش با چنین مردمانی نادان است هرگز برای استثمار آنها نیاز به شمشیر ندارد بلکه بدین منظور ، همان چوب دستی معروف او موسوم به (درّه ) ، به تنهایی کافی است .

4 - در اینجا فقط به ذکر چند نمونه از مستندات تاریخ اهل سنت در رابطه با چوب دستی خلیفه دوم ( عمر بن خطاب ) را ذیلا خاطر نشان می نمائیم :

الف ) ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ( ج 1 ص 181 ) می گوید :

( أول من ضرب عمر بالدرة أم فروة بنت أبي قحافة  ) ( كان يقال درة عمر أهيب من سيف الحجاج )

یعنی : اولین کسی را که عمر با چوب دستی اش ، کتک زد ، امّ فروه دختر ابوبکر بود .... عمر چوب دستی داشت که گفته می شد از شمشیرِ حجّاج نیز ترسناکتر است . 😳

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉


ب ) شیخ محمد الخضیری در کتاب محاضرات تاریخ الامم الاسلامیه ( ج 1 ص 322) می گوید :

( لعل درتّه لم‌ یسلم من خفقتها الاّ القلائل من کبار الصحابه ، و کانت الدرّهّ فی یده علی الدوام انّی سار، و کان الناس یهابونها اکثر ممّا تخیفهم السیوف)

 یعنی : کمتر کسی است که از ضربه‌ ی چوب دستی و شلاق عمر درامان مانده باشد مگر افراد کمی از بزرگان صحابه ، و این چوب دستی ( تازیانه ) همیشه و هر کجا می‌رفت در دستش بود ، و مردم از این چوب دستی ، بیشتر از شمشیرهای بُرّان می‌ترسیدند . 🏌️‍♀️😳🗡

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

ج ) ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق ( ج 44 ص 315 ) می گوید :

عمر می گفت : ( اصبحت اضرب الناس لیس فوقی احد الاّ ربّ العالمین )

یعنی : صبح کردم در حالی که مردم را می‌زنم و کسی مافوق من نیست مگر پروردگار عالمیان .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️ از اسلام شناسی مارکسیستی دکتر شریعتی که تنها دست مایه ی آن تکیه بر منابع نامعتبر تاریخ است چندان دور از انتظار نیست که حقایقی بدین روشنی را نادیده انگاشته و از آن بدتر اینکه ، به مخاطب القاء می کند که تنها راهِ نجاتِ امتِ محمد (ص) از ذلت و ضلالت ، نهادینه شدنِ همان طرز فکرِ ( راست نمودن کج روی ها با شمشیر ) است .

👈گویا از نظر ایشان امر به معروف و نهی از منکر تنها یک مرحله دارد و آنهم مشابه پارادایم فکری خوارج ، فقط دست به قبضه شمشیر بردن است . 🗡 😳

🛑شریعتی برای تکمیل پروژه پروتستانیسم اسلامی خود ، با الهام از مسیحیت ، تِزِ خود کِشیشی را مطرح نموده و در این راستا به علمای اسلام گستاخانه می تازد ، او در کتاب با مخاطب های آشنا ( ص 14 ) می گوید :

( من گاندی آتش پرست را بیشتر لایق شیعه بودن می‌دانم تا آیت‌الله بهبهانی و بدتر از او ، علامه مجلسی را ، مجلسی سنی است و امام احمد حنبل از او شیعی تر است ... ) 😳😔

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

🛑دکتر شریعتی با الگو گرفتن از پروتستانیسم مارتین لوتر ، پروژه پروتستانیسم اسلامی خود را مطرح می کند . حال آنکه مارتین لوتر اولاً خودش یک کشیش آگاه به مبانی مسیحیت بود و ثانیاً رویکرد اصلاحی و اعتراض او به تحریفاتی بود که توسط کلیسا رواج یافته بود ، اما اسلام و خصوصا مکتب تشیع ، هرگز دچار چنین تحریف و انحطاطی نبوده تا بخواهد با پروتستانیسم ، اصلاح شود .

✔️شریعتی حتی از بدیهی ترین مبانی تشیع نیز بی خبر است تا آنجا که در کتاب اسلام شناسی خود ( ص 462 چاپ طوس مشهد ) ، ابوطالب ، عبدالمطلب ( علیهما السلام ) و پدر ابراهیم (ع) را مشرک می داند . حال آنکه یکی از مسلمات مکتب تشیع ، اعتقاد به موحد بودن آباء و اجداد انبیاء و خصوصاً اجداد بزرگوار پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) می باشد .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️ اگر دکتر شریعتی قبل از هرگونه برگزاری کلاس اسلام شناسی و پیش از کلید زدن پروژه پروتستانیسم اسلامی خود ، مبانی اسلام و تشیع را از منابع معتبر و نزد علمای دین فرا می گرفت ، هرگز اینگونه دچار لغزش های فکری نمی گردید .

🛑نتیجه :

اسلام شناسی دکتر شریعتی صرفاً برگرفته از برداشتی سطحی و آنهم از منابع نامعتبر اهل سنت می باشد ، او با تاثیر پذیری از افکار مارکسیسم و از سوی دیگر افکار مارتین لوتر و رویکردی التقاطی از همه این گزاره ها ، تصمیم به انقلابِ پرتستانیسم برای اصلاحِ اسلام و تشیّعی می گیرد که تنها ساخته و پرداخته ذهنیت های غلط و اشتباه او بوده و هرگز با حقایقِ اسلام و مکتبِ تشیع  ، منطبق نیست .

stickerدروس نقد جریان روشنفکری در ایران ، سید رضا نوعی ( حکیم ) sticker

🛑برای مشاهده مقاله دیگر نگارنده در نقد افکار دکتر شریعتی ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

 


امضاي حکيم

پروین اعتصامی مدافع کشف حجاب و طرفدار فمینیسم

سید رضا نوعی پنجشنبه 05 تیر 1399 تعداد بازدید : 11379 نظرات ( 1 )

sticker( پروین اعتصامی مدافعِ کشفِ حجاب و طرفدار فمینیسمِ سکولار ) ⁉️

✍️ فرمان کشف حجاب از سوی رضا خان به صورت رسمی در ( ۱۷ دی ۱۳۱۴ ) ابلاغ گردید ، این موضوع از سوی علمای اسلام و قاطبه مردم با مخالفت های جدی روبرو شد ، لیکن از همان ابتدا زنان روشنفکر مآبی مانند : صدیقه دولت آبادی ، زندخت شیرازی و خصوصاً پروین اعتصامی در جبهه ی موافقان سرسخت قانون بی حجابی از سوی رضا خان که نقشِ پدری با اقتدار را برای آنها ایفاء می کرد ، ظاهر شدند .


sticker پروین اعتصامی در اسفند 1314 و در حمایت از قانون کشف حجاب ، چکامه ای را با عنوان ( گنجِ عفت ) سرود که پاره ای از ابیات آن به شرح ذیل می باشد :

     زن در ایران ، پیش از این گویی که ایرانی نبود
     پیشه‌اش ، جز تیره‌روزی و پریشانی نبود

     زندگی و مرگش اندر کُنجِ عزلت می‌گذشت
     زن چه بود آن روزها ، گر زآن که زندانی نبود

     کس چو زن اندر سیاهی ، قرنها منزل نکرد
     کس چو زن در معبدِ سالوس ، قربانی نبود

     در عدالتخانه ی انصاف ، زن شاهد نداشت
     در دبستانِ فضیلت زن دبستانی نبود

     در قفس می‌آرمید و در قفس می‌داد جان
     در گلستان نام از این مرغِ گلستانی نبود

     عیبها را جامهٔ پرهیز پوشانده‌ است و بس
     جامهٔ عجب و هوی ، بهتر ز عریانی نبود

     چشم و دل را پرده می بایست ، اما از عفاف
     چادرِ پوسیده ، بنیادِ مسلمانی نبود

     خسروا ، دست توانای تو ، آسان کرد کار
     ورنه در این کارِ سخت ، امّیدِ آسانی نبود

     شَه نمی‌شد گر‌در این گمگشته کشتی ناخدای
     ساحلی پیدا از این دریای طوفانی نبود

👈 برای مشاهده مدرک ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

الف ) شعر فوق در اولین چاپ دیوان پروین و در زمان حیات خودش بطور کامل آمده لیکن توسط برادرش ( ابو الفتح اعتصامی ) در چاپ های بعدی دیوان او ، سه بیت آخر قصیده حذف و نام قصیده نیز به ( زن در ایران ) تغییر یافت .

ب ) پروین در چکامه مزبور و در بیت ( چشم و دل را پرده می بایست ، اما از عفاف / چادرِ پوسیده ، بنیادِ مسلمانی نبود ) به دو مسئله اشاره می کند :

(1) - حجاب بزرگترین عامل عقب ماندگی زنان و محرومیت آنها از علم و دانش و مانع اصلی در راه حضور آنان در عرصه های فرهنگی و اجتماعی می باشد فلذا از نظر او با پاینندی به عنصر ( عفاف ) ، نیازی به حجاب نیست . در صورتیکه مطابق آموزه های اسلام ، حجاب هرگز مانع علم آموزی و حضور زن در عرصه های اجتماعی نبوده بلکه آن را ثمره ی عفاف و بعنوان عاملِ مصونیت معرفی می کند نه محدودیت .

(2) - پروین با عبارت ( چادر پوسیده ، بنیاد مسلمانی نبود) ، چادر را بعنوان نماد حجاب و عفاف ، مورد تخطئه قرار داده است .

(3) - این شاعره شهیر در ابیات پایانی قصیده خود ، رضا خان را خسروئی می داند که حجاب بعنوان بزرگترین عامل عقب ماندگی زنان ایرانی ، به دست توانای او برداشته شده و در در بیت بعد نیز تصریح می کند که رضا خان بعنوان یک ناخدا ، کشتی طوفان زده ملت ایران را به ساحل رشد و تعالی رسانده است .

ج ) البته حمایت پروین از فرمان کشف حجابِ رضا خان ، محدود به سرودن قصیده مزبور نبوده بلکه او حمایت عمیق تر و بیشتر خود از این فرمان ننگین را با کنار گذاشتن حجابِ خویش ، عملاً به اثبات رساند و از آن پس فعالیت های علمی و اجتماعی خود را بدون حجاب ادامه داد . فلذا نگاه او به مسئله حجاب را می توان برگرفته از مبانی فمینیسم سکولار تلقی و ارزیابی نمود .

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

sticker رویکرد افراطی پروین به آزادی زنان ، برگرفته از افکار انحرافی قاسم امین مصری است که توسط پدرش ( اعتصام الملک ) با آراء او آشنا شد . پدر پروین به شدت متاثر از دیدگاه قاسم امین بود ، بنحوی که کتاب ( تحریر المرأة ) او را با عنوانِ ( تربیت نسوان ) ترجمه و منتشر کرد .

sticker قاسم امین ، متفکری سکولار و طرفدار لیبرالیسم فرانسوی است و او را می توان از نخستین منادیان فمینیسم سکولار دانست ، نامبرده علم آموزی و حضور اجتماعی زنان را با حجاب ، دو موضوع کاملاً متضاد نشان می دهد لیکن ابتدا فقط رفع حجاب افراطی و نشان دادن دست و صورت و حضور زنان در اجتماع را کافی می داند ولی در ادامه ، به برداشتنِ کامل حجاب تاکید می کند . کما اینکه نوه اش در تجدید چاپ کتاب ( تحریر المرأة ) تصاویر زنانِ بی حجاب را بعنوان الگوی برگرفته از افکار قاسم امین ، ضمیمه کتاب مزبور نموده است .

👈 شاخصه­ هایی را که به نظر قاسم امین مصری ، بر تغییر وضعیتِ فرودستی زن تأثیر دارد ، عبارتند از :

1ـ الگو گرفتن از پیشرفت علمی

2ـ نگاه علمی داشتن به مسائل و مخالفت با سلطۀ مذهب (سکولاریسم)

3ـ مخالفت باطبقۀسرمایه­ دار

4ـ از­­بین­­رفتن حکومت استبدادی.

( بنابراین او مبارزه با نابرابری جنسیتی و فمینیسم را با سه عامل : سکولاریسم ، مبارزه با استبداد و رفع نابرابری اقتصادی ، تلفیق کرده است . )

📚(  تحریرالمرأة ، ص56-350 ، ص64-361 و ص367)

sticker عناصر فوق به وضوح در اشعار پروین اعتصامی ظهور یافته ، پروین از لحاظ تئوری و نیز در عمل ، کاملا پایبند به مبانی فکری قاسم امین و فمینیسم سکولار می باشد .

sticker پروین اعتصامی از لحاظ فکری به حزب رنجبران ایران نیز تا حدودی گرایش دارد وحتی تحت تاثیر مبانی فکری آنها ، قصیده ( ای رنجبر ) را سروده که برخی از ابیات آن به شرح ذیل می باشد :

     تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر
     ریختن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر

     از حقوقِ پایمالِ خویشتن کن پرسشی
     چند می ترسی ز هر خان و جناب ای رنجبر

     مردم آنانند کز حکم و سیاست آگهند
     کارگر کارش غم است و اضطراب ای رنجبر


👈 برای مشاهده قصیده کامل ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

حزب رنجبران ایران یکی از احزاب چپ می باشد که از حزب رادیکال کمونیستی توده انشعاب داده و نماینده سیاسی طبقه کارگر ایران است .

sticker پروین اعتصامی در اواخر عمرش از سوی پهلوی اول با بی مهری مواجه شد ، ابتدا نشان سوم علمی که از سوی وزارت فرهنگ برای او ارسال شده بود را نوعی توهین به خویش تلقی کرده و آن را نپذیرفت و در ادامه نیز بنحوی از قبول مسئولیت تعلیم خاندان دربار پهلوی ، استنکاف ورزید . 

sticker نتیجه و تجزیه و تحلیل :

در مواجهه با افکار پروین اعتصامی ، عمدتاً سه رویکرد وجود دارد :

1- عده ای پروین را تا سر حد یک قدیسه و نمادی تمام عیار از زن مسلمان ، بالا برده اند ، بعنوان نمونه اخیرا در مراسم سالروز بزرگداشت وی ، یکی از شخصیت های ادبی ، در تجلیل از مقام پروین و توصیف او گفته :

( پروین اعتصامی نماد کاملِ زنِ مسلمانِ ایرانی است که در تنگنای روزگارِ خویش و در عصرِ هجمه ی دین‌زدایی هیچگاه روی از معنویت و باورهای انسانی و اسلامی برنتافت و چون دیگران تن به لباسِ تفکر غربی نپوشاند ) 😳

2- گروه دوم ، در مواجهه با آراء و نظرات پروین اعتصامی ، راه بی انصافی و تفریط را پیشه کرده و نبوغِ او در شعر تعلیمی و موضوعاتِ بسیار دلپذیر و آموزنده ی مواعظ ، نقدهای اجتماعی و تجلیل از کرامت زن ، عدالت اجتماعی و ... را در اشعار او نادیده گرفته و با کمال ناسپاسی این بانوی شهیر در عرصه ادبیات ایران را ( شاعرِ نخود و لوبیا ) نامیده و متقابلاً به تجلیل از شاعره ی دیگر بنام ( فروغ فرخ زاد )  پرداخته اند .

3 - گروه سوم ( که نگارنده نیز با آن ها هم عقیده است ) بر این باورند که گرایش به فمینیسمِ سکولار توسط پروین در مسائل مربوط به زنان و خصوصاً دفاع او از فرمان ننگینِ کشفِ حجابِ رضاخان و نیز به یک سو نهادنِ حجاب و پذیرش بی حجابی توسط مشارالیها ، به شدت مورد نقد و مغایر با آموزه های اسلام می باشد .

فلذا شایسته نیست که با فتوشاپ تصاویر وی و گذاشتن روسری بر سر او ، نامبرده را بعنوان شخصیتی تمام عیار و الگو و نمادی کامل برای یک زن مسلمان معرفی کرد ، نماد کامل و بی پیرایه برای زنان فقط حضرت زهرا ، حضرت خدیجه ، زینب کبری ، مریم ، آسیه ، فاطمه معصومه  ( سلام خدا بر ایشان باد ) می باشند .

👈در عین حال ، نبوع پروین اعتصامی در عرصه شعر تعلیمی و آموزه های ( اخلاقی ، حکمی ، مواعظ دلپذیر ، تکریم از مقام زن و مقام مادر ، لزوم ظلم ستیزی ) در اشعار او را نیز هرگز نباید نادیده انگاشت و در یک کلام می بایست نظر خود را بیشتر معطوف به نقاطِ مثبتِ شخصیتِ این شاعره ی مُکرّمه ، معطوف نموده و به ایشان بعنوان یکی از مفاخر و مشاهیر بزرگِ ایرانِ عزیزمان ، ارج نهاد .

stickerبرگرفته از دروس آسیب شناسی ادبیات معاصر سید رضا نوعی (حکیم )sticker


امضاي حکيم

تسلیت شهادت سردار قاسم سلیمانی

سید رضا نوعی جمعه 13 دی 1398 تعداد بازدید : 324 نظرات ( 0 )

sticker*******sticker*******sticker

بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله وانا اليه راجعون

مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا۞

شهادتِ ابر مجاهد قرآن و عترت و جهان اسلام، سردار سپهبد قاسم سليمانى ، قلوبِ آزاد مردانِ مبارز را جريحه دار و عواطفِ راد مردانِ مجاهد را متالّم كرد.

اين رخداد تلخ را به
حضرت بقية الله الأعظم ( ارواح العالمین له الفداء ) تسليت عرض نموده و از خداوند متعال عاجزانه مسئلت می نمائیم که روح مطهر آن شهیدِ عزیز را با شهداى صدر اسلام محشور فرماید .

sticker*******sticker*******sticker


امضاي حکيم

تعداد صفحات : 7

درباره ما
سيد رضا نوعی حکیم
با سلام
سایت پیام شیعه برای تبیین معارف شیعه اثنی عشری و رساندن پیام حقانیت آن به گوش جهانیان می باشدکه مطالب آن در قالب مباحث تفسیری ، شرح احادیث ، شرح و نقد متون ادبی ، دروس معرفتی (عرفان نظری و عملی ) ، بررسی تطبیقی احادیث ، تقاسیر و مباحث کلام شیعه و پاسخ به شبهات دینی ، ارائه خواهد شد.
روح پدرم شاد که می گفت به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ
سید رضا نوعی ( حکیم ) کانال تلگرام پیام شیعه ( حکیم )
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 292
  • کل نظرات : 96
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 38
  • آی پی امروز : 449
  • آی پی دیروز : 506
  • بازدید امروز : 1,182
  • باردید دیروز : 1,976
  • گوگل امروز : 156
  • گوگل دیروز : 145
  • بازدید هفته : 8,580
  • بازدید ماه : 4,837
  • بازدید سال : 311,086
  • بازدید کلی : 2,292,835