و اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ﴿الليل، 1﴾ وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى﴿الليل، 2﴾
هان ای یوسفِ زهراء (عج)، در مکتبِ معرفتی شما اینگونه آموختیم که تأویلِ ( وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ) ،شبِ یلدایِ هجرانِ شماست .
در این شبِ سیاهم ، گُم گشته راهِ مقصود
از گوشه ای برون آی ، ای کوکبِ هدایت
اما فقط این نیست ، بلکه در طولِ قُرون و اَعصار ، سایه ی مَنحوسِ طَواغیت ( اَعَم از شجره ی ملعونه ی بنی امیه ها ، بنی عباس ها ، آلِ زیاد و آلِ مَروان ها و تمامی حُکّامِ ظُلم و جور و از آن شوم تر ، سایه ی جهل و غفلت ) در این ظلمتکده ی دنیا ، از مصادیقِ بارزِ آیه ی ( وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ) می باشد و تنها با تجلّی و ظهور آفتابِ جمالِ توست که آیه ی ( وَ اللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ ) تأویل خواهد شد .
بوی آسایشِ گیتی نَرِسَد ، بر دلِ رِیش
صبحِ صادق نَدَمَد تا شبِ یَلدا نرود
جای تأسف و شگفتی است که عده ای بجای اینکه در صَدَدِ پیدا کردنِ روزنه ای به عالَمِ نور باشند ، بدون هیچ منطقِ صحیحی ، صرفاً بخاطرِ طولانی تر شدنِ چند دقیقه از تاریکی شبی از شب های سال ، که آنهم یک واقعه و رُخدادِ طبیعی است ، با تقلیدی کور کورانه از گذشتگانِ خویش ، با شور و شوق به یکدیگر تبریک می گویند.
👈آنگاه کودکانه به شب نشینی پرداخته و فارغ از هجرانِ مولای خویش ، به خوردنِ آجیل ، شیرینی و انواع میوه ، مشغول می گردند .
خداوندا ، در این منزل ، بیافروز از کَرَم نوری
که تا گُم گشته ی خود را بیابد عقلِ انسانی
ای عزیزِ مِصرِ وجود ، ای تأویلِ ( وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ) ، ای صبحِ امید و ای مُعتکفِ پردی غیب :
شبِ هجرانت ، ای دلبر، شبِ یلداست پنداری
رُخَت چون ماه و دیدارِ تو ،عیدِ ماست پنداری
دمی نزدیکِ مَهجوران نیایی ، هیچ ننشینی
طریقِ دلنوازی از جهان ، برخاست پنداری
یابن الحسن ، تفألِ من به دیوانِ حافظ در شبِ یلدای انتظار ، این است :
بر آی ، ای آفتابِ صبحِ اُمّید
که در دستِ شبِ هجران اسیرم
به فریادم رَس ، ای پیرِ خرابات
به یک جرعه جوانم کُن که پیرم
به گیسوی تو خوردم دوش سوگند
که من از پایِ تو ، سَر بَرنگیرم
یلدای منتظران از نگاه معرفت شناسی ، سید رضا نوعی (حکیم )