تفسیر ولائی و روائی قرآن ( آیات الولایه )
(( وَ الشَّمْسِ وَ ضُحَاهَا )) ( به خورشید و گسترش نور آن سوگند ) ﴿الشمس، 1﴾
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا ( قَسَم به ماه در آن هنگام كه پشتِ سَرِخورشید درآید ) ﴿الشمس، 2﴾
طبق روایات وارده از طریق شیعه و سنی ، منظور از خورشید ( پیامبر ) و از ماه ( علی ) می باشد. البته برابر روایاتِ شیعه ، تأو یلِ( وَالنَهارِ اِذا تَجَلّی ) ظهور امام زمان (عج) است ، در روایاتِ اهلِ سنت ، ( وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها ) به بنی امیه تأویل گردیده است .
ما در این زمینه به برخی از از روایاتی که حاکم نیشابوری ( حنفی ) نقل کرده اشاره می کنیم:
عن ابن عباس في قول الله تعالى: وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها قال(هو) رسول الله ص وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها قال: (هو)علي بن أبي طالب وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها قال: الحسن و الحسين وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها قال: بنو اُمَيَّه .
ابن عباس في قول الله تعالى :
وَ الشَّمْسِ قال: هو النبي ص وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها قال: (هو) عَلي وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها قال: الحسن و الحسين وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها قال: بنو اُمَيَّه ( شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج2، ص: 434 )
شرح تفصیلی در ادامه مطلب
از طریق شیعه نیز روایات بسیاری داریم که منظور از ( شمس ) وجودِ نازنین پیامبر(ص) و از ( قمر) وجودِ ذی جودِ امیرالمومنین (ع) می باشد.
بعنوان نمونه به حدیث ذیل بسنده می گردد که ابن عباس از پیامبر نقل کرده که ایشان فرمودند : مثالِ من در بینِ شما ( شمس ) می باشد و مثالِ علی (ع) همانند ( قمر) ، پس هنگامیکه خورشید غروب کرد ، شما به نور ( قمر) ( یعنی نورِ ماهِ امامت و ولایت ) هدایت می یابید.
عن ابن عباس قال قال رسول الله (ص): (( مَثَلي فِيكم مَثَلِ الشَّمسَ وَ مَثَلِ عَلي مَثَلِ القَمَر فَإذا غَابَتِ الشّمسَ فَاهتَدوا بِالقَمَر)) (تأويل الآيات الظاهره، ج2 ص: 779)
نکته ی قابل تامل اینکه در قرآن کریم هرجا ، نامِ خورشید ( شمس ) به میان می آید در کنارِ آن ، نامِ ماه ( قمر ) آمده ، و این یعنی قرین بودن و همراه بودنِ خورشیدِ نبوت با ماهِ ولایت و امامتِ علی و اولادِ معصومینش (ع) .
وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا ( قسم به ماه در آن هنگام كه پشت سرخورشید درآید ) ﴿الشمس، 2﴾
( تلوّ ) ( مصدر تلى ) به معناى از پى در آمدن است . یعنی نورِ ماه ( امامت و ولایت اهل بیت )، تابعِ نورِ خورشیدِ نبوتِ پیامبر(ص) می باشد و در یک کلام ، ( وَ الْقَمَرِ إِذَا تَلاَهَا ) به معنیِ جانشین بودنِ ماهِ ( امامت ) براى خورشیدِ ( نبوتِ حضرتِ محمد ص ) می باشد و نه عکس آن ، و این نیز بمنزله ی فرع بودنِ نورِ ماه ، نسبت به خورشید است.
مـن غــلام قَمَـــرَم ، غیـرِ قَمَـــرَ هیـچ مگو پیشِ من جز سخنِ شمع و شِکَـر هیچ مگو
دوش دیوانـه شـدم ،عشـق مرا دیـد و بگفت: آمـدم نَعـره مَـزن ، جامـه مَـدَر ، هیچ مگو
گفتم ای عشـق مـن از چیـزِ دگـر میترسـم گفت آن چیـزِ دگر نیسـت ، دگـر هیچ مگو
قَمَــرَی جــان صفتـی ، در رهِ دل پیـدا شـد در رهِ دل ، چه لطیـف است قَمَــر هیچ مگو
گفتم این رویِ فرشته است،عجب یا بَشَر است گفت این غیرِ فرشته است و بَشَـر، هیچ مگو
( ها علیً بشراً کَیفَ بَشَر *** رَبُّهُ فِیهِ تَجَلّی وَ ظَهَر )
نه خدا توانمش گفت و نه بشر توانمش خواند متحیـرم چه گویـم ، شَـهِ مُلـکِ لافَتـی را
جالب است که بدانیم علمای تفسیر نوعاً اذعان نموده اند که در آیه ی شریفه ی هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً (اوست كسى كه خورشيد را روشنايى بخشيد و ماه را تابان كرد )﴿يونس، 5﴾
برای درخششِ خورشید ، به ( ضیاء ) تعبیر فرموده که این کلمه در موردی بکار می رود که درخشش و نورانیت از خودِ شیئ ( و ذاتی آن) است ولی در مورد ماه ، تعبیر به ( نُوراً ) نموده که مُبَیّنِ اِستضائه و کسبِ نور از منبعِ فیضی دیگر(خورشید) می باشد.
در آیه ی مباهله نیز از وجود علی (ع) تعبیر به ( اَنفُسنا ) شده ، یعنی کمالِ اتحادِ نورانی ، بینِ دو ذاتِ مقدس ( پیامبر و علی علیهماالسلام ).
من کِی ام ، لیلی و لیلی کیست ؟ من مـا یکـی روحیـــم انــدر دو بــدن
تبصره : مرحوم قاضى نور اللَّه شوشترى، در کتاب ارزشمندش ( احقاق الحق ) میفرماید: ( اجمع المفسّرون عَلى ان اجمع المفسّرون على ان… «انفسنا» اشارهً اِلى عَلىً علیه السلام )
یعنی : مفسّران قرآن مجید ( از شیعه و اهل سنّت ) اجماع و اتّفاق نظر دارند که منظور از «انفسنا» على علیه السلام مى باشد.
( وَ عَلاَمَاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ ) ﴿النحل، 16﴾
( بوسیله ی علامات و نیز ستارگان ، هدایت می گردند )
امام صادق عليه السلام در تاویلِ آیه ی فوق فرمودند : در این آيه ، نَجم ( ستاره ) رسول خدا صلي الله عليه و آله است و علامات ، ائمه عليهم السلام هستند ( که در شبهای تیره ی جهل و گمراهی و گُذر از بیابانِ حیرت ، و نیز رسیدن به ساحل نجات ، بوسیله ی آنها هدایت می یابیم ) (بحارالأنوار ج 16 ص 88)
حاكم نيشابورى ( حنفی ) در کتابش بنام مستدرك ، از «ابن عباس» نقل مىكند كه پيغمبر گرامى اسلام (ص) فرمود: ( النجوم امان لأهل الارض من الغرق، و اهل بيتى امان لامتى من الاختلاف )
یعنی ابن عباس از پیامبر (ص) نقل کرده که ایشان فرمودند : همانگونه که ستارگان براى اهل زمين مايه امنيت و نجات از غرق شدن در درياست و اهل بيتِ من نیز امان و مايه نجات امتم از اختلاف می باشند . حاكمِ نیشابوری، بعد از ذكر اين حديث مىگويد:هذا حديث صحيح الاسناد ( یعنی اين حديثى است كه اسنادش صحيح است) (مستدرك جلد 3 ص 149)
البته چون همه ی این حضرات ، بمنزله ی نورِ واحد می باشند ، در برخی از روایاتِ وارده از طریق شیعه ( نجم ) به وجودِ پیامبر عظیم الشأنِ اسلام تأویل گردیده است. که به یکی از روایات وارده ذیلاً اشاره می گردد :
( وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى ) ( سوگند به ستاره ، چون فرود مىآيد ) ﴿النجم، 1﴾
قمی در تفسیر خویش از امام باقر(ع) روایت زیر را در تفسیر و تاویل آیه ی فوق آورده است :
امام (عليه السلام ) فرمودند : نَجم ، رسـول خـدا ( صـلى اللّه عـليـه و آله وسلم ) است ، و منظور از جمله ( إِذَا هَوَى ) ، فرود آمدن و مُتجلی شدنِ آن جناب است در هنگامى كه به معراج رفته بود . (تفسیر قمی، ج 2، ص 333 )
حافظ چه خوب به این نکته اشاره فرموده است:
ستـاره ای بدرخشیـد و مـاهِ مجلـس شد دلِ رمیـده ی ما را اَنیـس و مونـس شد
نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت به غمـزه مسئلـه آمـوزِ صـد مُـدرس شد
حافظ در جائی دیگر از ستاره ی هدایت ( امام ) ، به کوکبِ هدایت تعبیر نموده:
در این شبِ سیاهم ، گُم گشته راه منزل از گوشه ای برون آی ، ای کوکبِ هدایت
یا علی (ع) :
گفتند خلایـق که تویی یوسـفِ ثانـی چون نیک بدیدم به حقیقت بِه از آنی
شیرینتر از آنی به شِکَرخنده که گویم ای خُسروِ خوبان که تو شیرینِ زمانی