حدیثِ جعلی گنجِ پنهان در مثنوی مولانا
جهان بینی مولانا در مثنوی و پارادایم فکری او بر اساس حدیثِ گنج پنهان ( کُنتُ کَنزاً مَخفیّاً ) قرار دارد که البته این موضوع ، فصلِ مشترک عرفا در تصوف محسوب می گردد . مولوی درباره ی چرائی آفرینش با محوریتِ همین حدیث ، اینگونه سروده :
گنجِ مخفى بُد ز پُرّى جوش كرد
خاك را سلطانِ اطلس پوش كرد
بدیع الزمان فروزانفر درباره حدیث فوق در کتاب ( شرح احادیثِ مثنوی ) می گوید :
این حدیث ، سخن پیامبر (ص) نبوده و فاقد هرگونه سند است و علمای اهل سنت مانند : ابن تیمیه ، زرکشی و ابن حجر به این موضوع تصریح نموده اند .
👈برای مشاهده ی ( سند 1 ) ( سند 2 ) و ( سند 3 ) کلیک کنید . 👉
ابتدا به نظراتِ علمای شیعه درباره ی حدیث مزبور از لحاظ سند و متن اشاره نموده و در ادامه آرای علمای اهل سنت را متذکر خواهیم شد :
( 1 ) - علامه نمازی شاهرودی در مستدرک سفینة البحار فرموده : و الحدیث المعروف ( کُنتُ کَنزاً مَخفیّاً ... ) من الموضوعات . یعنی حدیث مزبور از احادیث جعلی و ساختگی است .
( 2 ) - علامه شهاب الدین نجفی مرعشی نیز در تعلیقه ی احقاق الحق ، حدیث مزبور را جعلی دانسته و از کسانی که علیرغم مجعول بودنش ، اقدام به شرح آن نموده اند ابراز تعجب کرده .
( 3 ) - دکتر شهیدی در شرح مثنوی می گوید : این حدیث را در مجموعه احادیثِ قُدسی نیافتم و بعید نیست که سخن مشایخ صوفیه باشد (( که به نامِ حدیث به پیامبر (ص) نسبت یافته ))
( 4 ) - علامه جعفری نیز در شرح مثنوی ، حدیثِ جعلی مزبور را نه تنها از نظر سند ، بلکه از لحاظ محتوی مورد نقد قرار داده و می گوید : کلمه ی ( مَخفی ) در هیچکدام از منابع لغت عرب نیامده ، زیرا ماده ی ( خَفی ) ، لازم است و مفعول از آن ساخته نمی شود و از لحاظ معنا نیز قبل از خلقت ، کسی نبوده که خدا از آنها پنهان بوده باشد
( 5 ) - علامه شعرانی نیز در تعلیقه ی خود بر شرح اصول کافی ( ملاصالح مازندارنی ) می فرماید : لازمه ی این حدیث ، استکمال بالغیر است که خدا از آن منزّه است .
👈 برای مشاهده ی ( سند 1 ) ( سند 2 ) ( سند 3 ) ( سند 4/1 ) ( سند 4/2 ) و ( سند 5 ) کلیک کنید . 👉
علمای اهل سنت نیز بالاجماع ، حدیث مزبور را جعلی و ساختگی می دانند که ذیلاً به آرای برخی از آنها اشاره می نمائیم :
( 1 ) - آلبانی که از بزرگترین محدثان اهل سنت است می گوید : اجماع و اتفاق نظر علمای اهل سنت این است که این حدیث نه تنها اصلی ندارد ، بلکه جعلی و ساختگی است .
( 2 ) - جلال الدین سیوطی در ( تدریب الراوی ) و نیز کتاب ( الدُّرر المنتثره ) می گوید : باطلٌ لا اصل لها و لیس من کلام النبی (ص) یعنی : این حدیث بی اصل و باطل بوده و سخن پیامبر (ص) نیست .
( 3 ) حارث مُحاسبی علیرغم اینکه خودش ، عارف مسلک است در کتاب ( فهم القرآن ) می گوید : عبارتِ ( کُنتُ کَنزاً مَخفیّاً ... ) از سخنان بی ارزش و جعلیاتی است که به پیامبر (ص) نسبت داده اند .
( 4 ) - محی الدین عربی که مؤسس عرفان نظری است با اعتراف خود ، پرده از واقعیت برداشته و در فتوحات مکیه ، گفته :
( ورد في الحديث الصحيح كشفاً، الغير الثابت نقلاً عن رسول الله عن ربه - جل و عزه - انه قال ما هذا معناه: كنت كنزاً مخفیاً لم اعرف ...)
یعنی : این حدیث هیچگونه سندی ندارد و از طریقِ نَقل نرسیده ، بلکه این حدیث ، از راه مکاشفه به عرفا رسیده است
👈برای مشاهده ی ( سند 1 ) ( سند 2 ) ( سند 3 ) ( سند 4 ) کلیک کنید . 👉
سایر علمای اهل سنت از جمله : زَرکَشی در ( اللّآلی المنثوره ) ، ابن تیمیه در ( احادیث القُصّاص ) ، علامه برهان الدین البقاعی در ( مصرع التصوف ) و عبدالسّلام عَلوُش در ( الجامع فی الاحادیث القُدسیه ) نیز حدیثِ گنج پنهان ( کُنتُ کَنزاً مَخفیّاً ... ) را فاقد هرگونه سند صحیح یا ضعیف و از احادیث جعلی و ساختگی می دانند .
👈برای مشاهده ی ( سند 1 ) ( سند 2 ) ( سند 3 ) ( سند 4 ) کلیک کنید . 👉
عده ای از مریدان و ارادتمندانِ مولوی ، با اذعان به غیر قابل دفاع بودنِ اشکالاتِ ( سند و متنِ ) حدیثِ جعلی مزبور ، بطور مذبوحانه و از بابِ توجیه معنای صحیح برای آن ، به آیه ی (56 ذاریات) (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ) استناد نموده اند .
👈اما در قبالِ این پرسش که به جای آن عبارتِ ساختگی و مجعول ، چرا در ابتدا همین آیه ی شریفه را مبنای پارادایمِ خود قرار نداده اید به سکوتی مرگ بار فرو می روند .
🔘چگونه می توان مثنوی مولانا را که کُلِکسیونی از احادیثِ جعلی است ، به عنوانِ ( اُصولُ اصولِ اصولِ الدّین ) تلقّی نموده و پارادایم فکری او را نیز که سنگِ زیربنایش ( حدیثِ جعلی گنجِ پنهان ) است ، بسطِ شریعتِ محمدی (ص) دانست
🔘 وقتی مبانی بنیادی و ریربنای عرفان متکی و مبتنی بر احادیث جعلی است ، سخن گفتن از سایر مباحث فرعی عرفان ، مصداقی عینی ابیات ذیل خواهد بود :
خانه از پای بست ویران است
خواجه در فکر نقش ایوان است
برگرفته از دروسِ نقدِ تصوف ، سید رضا نوعی ( حکیم )