loading...

پیام شیعه | Shia

متفاوت ترین سایت مذهبی

ولایت تکوینی اقطاب صوفیه در پارادایم تصوف

سید رضا نوعی چهارشنبه 12 شهریور 1399 تعداد بازدید : 3602 نظرات ( 0 )


✍️رویکرد انحرافی تصوف به موضوع ولایت تکوینی ، لغزشگاهی است که متصوفه را از دیرباز تا کنون ، به ورطه ی غلو و باورهای ناصوابی مانند : ( تفویض و ادعای برخورداری اقطابِ صوفیه از مقام ربوبیت و یا الوهیت )، دچار ساخته است  . لذا در این مقاله به آسیب شناسی ، واکاوی و تحلیل انتقادی از جایگاه ولایتِ تکوینی در پارادایم تصوف پرداخته و مباحث مزبور نیز در چهار بخش ، به شرح ذیل تقدیم می گردد :

sticker - بخش یکم : ( انتسابِ خیر و شر به اراده امام معصوم علیهم السلام ) :

الف )حجت الاسلام سید محمد محسن طهرانی در کتاب نفحات اُنس ( ص57 ) ، نه تنها همه کارهای خیر مردم مانند : نماز و روزه ی آنان را ، به امام زمان (عج) نسبت می دهد ، بلکه ارتکاب همه ی قبایح و شرور و حتی اعمال شنیعِ کافر و مشرک را نیز ( معاذ الله ) به امام زمان (عج) نسبت می دهد ، عین عبارت ایشان این است :

(( ممکن است بعضی افراد هم از غیب خبر بدهند و کارهایی انجام بدهند، ولی تمام اینها با اراده ی امام دارد انجام می شود ؛ آن مرتاضِ هندی که کارهایی انجام می دهد، خیال می کند خودش دارد انجام می دهد، ولی در واقع اراده ی امام زمان علیه السّلام است که آن مرتاضِ کافر و مُشرک می تواند آن کارِ غیر عادی را انجام دهد . )) 😳

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

ب ) همچنین محسن طهرانی در کتاب مذکور ( نفحات اُنس ص 65 ) در تبیینِ ولایت تکوینی و توضیحِ بیشتر آن ، واقعه عاشورا را مثال زده و با کمالِ تعجب ، همه جنایاتِ شِمر یا حرمله علیهما العنه و تیری که گلوی علی اصغر (ع) را درید و غیره را ، به اراده و هدایتِ امام حسین (ع) نسبت می دهد ، عین عبارات وی بدین شرح می باشد :

(( واقعاً اگر اراده ی خودِ سیّدالشّهدا در قضیّه ی روز عاشورا نبود ، مگر اینها می توانستند قدم از قدم بردارند ؟!  آن شِمر که الآن دارد سَرِ امام حسین را می بُرَد، خواستِ سیّدالشّهدا است که او می تواند این کار را انجام دهد . آن تیری که الآن حرمله رها کرده و دارد به گلوی حضرت علی اصغر می خورد ، حضرت دارد این تیر را هدایت می کند. )) .

(( تیر را هم او هدایت می کند . اگر بادی می آمد و آن تیر ده سانتی متر منحرف می شد، حضرت علی اصغر هم شهید نمی شد؛ پس امام است که آن تیر را هدایت می کند. پس خود امام هم می آید و مسئله را اجرا می کند. ))

(( این چنین نیست که بگویند ، حالا که مشیّت الهی بر این است ، خب بیاید بخورد ، سرمان را ببرند ، تیر بزنند، بچه یمان را این طور کنند ، برادرمان را آن طور کنند ؛ مشیّت دارد انجام می شود . نخیر ! تمام این جریانات دارد با اراده ی سیّدالشّهدا انجام می شود. ))

(( این از بابِ خلقِ حوادث است ؛ بنابراین تمام تیرهایی که آمده و به اصحاب خورده و تمام شمشیرهایی که زده شده و تمام این جریانات و بعد از آن را امام انجام می دهد . عرفا به این نکته توجّه دارند. ))

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کیک کنید . 👉

🛑 نقد و بررسی اظهارات محسن طهرانی در انتساب حسنات و سیئات به امام معصوم (ع) :

انتسابِ اعمال خیر انسان مانند : ( نماز و روزه ) به عنایتِ امام زمان (ع) منوط به این که با اختیار افراد منافات نداشته باشد ، تا حدودی قابل توجیه می باشد ، لیکن انتساب سیئاتی مانند : ( کفر و شرک ، جنایاتِ شِمر ، حرمله و ... ) به هدایت و اراده ی امام معصوم (ع) ، مغایر با آموزه های قرآن و اهل بیت (ع) می باشد :

 توضیح اینکه :

1) -  بازگشت كمالات به خدای سبحان و رجوع نقایص و شرور به ماهیاتِ امكانی ، از مسائل مورد اتفاق در آموزه‏‌‏‌های دینی است ، کما اینکه ابراهیم (ع) بیماری را به نفسِ خود اضافه می کند و شفاء را به پروردگار خویش نسبت داده ، فلذا قرآن کریم از قول او می فرماید : ﴿ وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ( آیه 80 شعراء ) ،  همچنین خداوند متعال می فرماید : ﴿وَ مَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾  ( آیه 53 نحل )

2 ) خداوند سبحان ، خطاب به رسول اکرم (ص) می فرماید :

﴿ مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ۚ ﴾ ( آیه 79 نساء ) یعنی ( هر خيرى كه به تو برسد از جانب خداست ولی هر شرى كه به تو می رسد از جانب خود تو است . )

تبصره :

الف ) قرآن کریم همه حوادث ( اعم از خیر و شر ) را ( مِن عِندِ الله ) و ریشه تکوینی آنها را از خدا دانسته و می فرماید : ﴿ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ  ( آیه 78 نساء ) ، لیکن مطابق آیه ﴿ مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ۚ ﴾ ( آیه 79 نساء ) ، تفاوت حسنه با سیّئه در این است که حسنه ، هم «مِنَ الله » است و هم ( مِنْ عِنْدِ اللَّه) ، ولی سیئه هرگز «من الله» نیست بلکه ( مِن عِندِ الله ) و «مِنْ نَفْسِكَ » می باشد .

✔️ بنابر این  ارتکابِ اعمالِ مشرکانه و کفر آمیز مرتاض هندی و جنایاتِ امثالِ شِمر و حرمله و هدایت تیری که به گلوی علی اصغر (ع) اصابت نموده و غیره را به خداوند و یا امام (ع) نسبت دادن ، صحیح نبوده و مبدأ فاعلی سیئات و گناه ، امام (ع) و یا خداوند ، نمی باشد .

ب ) دلیل آنکه سیّئات به خدای سبحان ، انتساب نمی یابد این است که خداوند متعال از بدیها و نقایص بیزار بوده و همواره ساحتِ قُدسی خویش را از این نسبت ها منزه می داند﴿كُلُّ ذَٰلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا( آیه 38 اسراء ) و همچنین کفر و شرک نیز به حضرت حق انتساب نمی یابد کما اینکه فرموده : ﴿ وَلَا يَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ الْكُفْرَ(آیه 7 سوره زمر ) .

ج ) در روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنت وارد شده نیز به همین موضوع تصریح گردیده است :

( فمن وجد خيرا فليحمد الله، ومن وجد غير ذلك فلا يلومن إلا نفسه ) و «لبّيك وسعديك والخير كلّه في يديك والشّرّ ليس إليك»

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

3) - قتال و کارزار سپاه حق و باطل ، که قیام عاشورا نمونه ای از آن می باشد ، به اراده خداوند رقم خورده است ، خداوند سبحان در قرآن کریم می فرماید : ﴿ولَو شاءَ اللهُ مَا اقتَتَلوا ولکِنَّ اللهَ یَفعَلُ ما یُرید(آیه 253 سوره بقره) و بدیهی است که خود امام حسین (ع) نیز مشمول و تحتِ سیطره ی اراده ی حضرتِ حق و راضی به قضای او و تسلیم امر خداوند می باشد .

✔️ کلام منسوب به اباعبدالله (ع) که فرموده : « الهی رضاً برضائك وتسليماً لأمرك » و همچنین این کلام امیرالمومنین (ع) که فرموده : ( اَللَّهُمَّ مُنَّ عَلَيَّ بِالتَّوَكُّلِ عَلَيْكَ وَ اَلتَّفْوِيضِ إِلَيْكَ وَ اَلرِّضَا بِقَدَرِكَ وَ اَلتَّسْلِيمِ لِأَمْرِكَ حَتَّى لاَ أُحِبَّ تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لاَ تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ يَا رَبَّ اَلْعَالَمِينَ .) مبیّن حاکمیت چنین دیدگاهی در مکتبِ اهل بیت (ع) می باشد .

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉
 
تبصره :

 الف ) هدف از قتال و رویارویی سپاه حق و باطل نیز به فرموده قرآن کریم ، آزمون الهی و نهایتاً مشخص شدن و جدایی انسان های پاک از ناپاکان می باشد :

﴿لِیَمِیزَ اللهُ الخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّب(آیه 37 سوره انفال) و نیز این آیه : ﴿ولَو یَشاءُ اللهُ لاَنتَصَرَ مِنهُم ولکِن لِیَبلوَا بَعضَکُم بِبَعض( آیه 4 سوره محمد)

ب ) بدیهی است در میدان عاشورا ، هر کدام از اعضای سپاه حق و باطل ، بدون هیچ اکراه و اضطراری ، اختیاراً سرنوشت خوب یا بد را برای خویش رقم می زند و واضح است که اگر کسی در این میدان به فوز و رستگاری برسد ، باید این نعمت را از خدا دانسته و شکر گذاری نماید و متقابلاً اگر اختیاراً مرتکب جنایت شد ، حقیقتاً آن سیّئه به خود آن فرد انتساب می یابد .

✔️با توضیحی که به استناد آیات قرآن در بالا گذشت . به راستی چقدر از مسیر حق دور شده آن کس که اعمال مشرکانه و کفرآمیز مرتاض هندی و یا جنایات امثال شمر و حرمله را به هدایت و اراده ی امام (ع) می داند .

👈 ابن زیاد علیه العنه نیز با همین منطق ، اما با ادبیاتی دیگر جنایت خود را در به شهادت رساندن امام حسین (ع) و یاران با وفایش و نیز به اسارت درآوردن اهل بیت پیامبر (ص) را به هدایت و اراده خداوند نسبت داد و خطاب به حضرت زینب کبری (س)  گفت :

«کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ » ( دیدی خدا با برادرت و اهل بیت تو چه کرد ؟ )

✔️حضرت زینب (س) نیز در ردّ سخنِ احمقانه و جبری مسلکانه ابن زیاد ، فرمود :

👈 ( والله مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا ) یعنی : از جانب خداوند جز خیر و نیکویی افاضه نمی گردد و هرگز بدیها و سیئات را نباید به خداوند سبحان نسبت داد .

ج ) از ظاهر عبارات محسن طهرانی ، بوی اثبات تفویض و مرتبه ای از ربوبیت برای امام (ع) استشمام می گردد ، حال آنکه امام (ع) ، مخلوق و بنده ی خدا و تحتِ اراده الهی است .  

✔️ خداوند سبحان ، مرگ ، گرسنگی ، بیماری و شفا ، شکست و پیروزی در کارزارها را برای این حضرات مقرر فرموده تا آنکه عده ای چنین گمان های غلو آمیزی درباره پیامبر (ص) یا امامان معصوم (ع) نبرند . خداوند خطاب به پیامبر (ص) می فرماید : ﴿ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ ( آیه 30 زمر ) .

👈 بنابر این ولایت تکوینی پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) هرگز به معنای تفویض و برخورداری مرتبه ای از ربوبیت برای آنان نبوده و اینکه محسن طهرانی ، حوادثِ عالَم و حتی خبیث ترین خبائث و جنایات بشری را (معاذالله) به آنان منتسب می نماید ، واضح البطلان می باشد .


تبصره :

در مطالب مطروحه فوق ، سخنان محسن طهرانی از جهت انتساب دادنِ ( حسنات و سیئات ) به امام (ع) ، مورد نقد و بررسی قرار گرفت . لیکن تذکر این نکته نیز اگر چه مستقیماً مرتبط با بحث فعلی ما نیست ، ضروری به نظر می رسد ، و آن این است که :

✔️ در فلسفه ، اگر چه انسان هیچ ذاتی و حقیقتی جز ربط به واجب تعالی و غنی محض ندارد لیکن انتساب وجود و فعل و اختیار به او حقیقی است ، در این دیدگاه خداوند، فاعلِ بالذات : ﴿هوالاول﴾ و غایتِ بالذات : (هوالاخر) است که از او به فاعل ما مِنه ( فاعل بعید ، ایجادی و حقیقی ) یاد می کنند و از انسان و سایر موجودات ، به فاعلِ ما بِه ( فاعل قریب یا معدات ) تعبیر می گردد و فاعلیت آنها در طول فاعلیتِ خداوند و از باب ﴿ وَ مَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ﴾ می باشد .

✔️ اما در عرفان همه موجودات و از جمله انسان ، هیچ سهمی از وجود نداشته و صرفاً نمود است نه بود ، یا به عبارت دیگر : (كُلُّ ما في‌ الْكَوْنِ وَهْمٌ أوْ خَيال‌ أوْ عُكوسٌ في‌ الْمَرايا أو ظِلال‌ ) می باشند فلذا اسناد وجود ، فعل و یا اختیار به انسان ، حقیقی نبوده و مجازی و از باب اسناد جریان به ناودان است .

بنابر این در عرفان ، انتساب فعل و یا اختیار به انسان ، قضیه سالبه به انتفاء موضوع خواهد بود ، به عبارت دیگر ، قول به فاعلِ مختار بودن انسان ، با اعتقاد به عدم وجود خارجي او حقیقتاً قابل جمع نخواهد بود مگر آنکه این انتساب را نیز مجازی ، وهمی و خیالی بدانیم .

این بحث را ان شاء الله در آتی ، از دیدگاه قرآن و اهل بیت (ع) در مقاله ای مجزا و بصورت مستوفی مطرح خواهیم کرد .


stickerبخش دوم : ( اقطابِ صوفیه ، قیوم و مدبّر عالَم می باشند . ) ⁉️

علامه محمد حسین حسینی طهرانی از مسائلی که فرزندش ( محسن ) درباره ولایت تکوینی امام (ع) بیان کرده ، پا را فراتر نهاده و این مقام را به گونه ای برای اقطاب صوفیه نیز اثبات نموده و آنان را قیوم و مدبّر عالَم می داند .😳

🔘علامه طهرانی در کتاب الله شناسی ( ج 1 ص 208 و 209 ) می گوید :

(( سالک در تجلی ذاتی ، به بقاء حق نائل می گردد و خود را مطلقِ بی تعیّنِ جسمانی و روحانی بیند ، و علم خود را محیط به همه ذرّاتِ کائنات مشاهده نماید ، و متّصف به جمیع صفات الهی باشد ، 👈 و قیّوم و مُدبّرِ عالَم باشد ، 👉 و هیچ چیز غیر خود نبیند و مراد به کمالِ توحید عیانی همین باشد . ))

(( و آنچه سر حلقه سلطانان جهان و واصلانِ با ایقان : شیخ ابی محمد روزبِهان و شیخ شمس الدین محمد الدّیلمی قدس سرهما از واقعات خود نوشته اند ، همه از این مراتب است که خبر می دهند ))

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

✔️ادعای قیوم و مدبر عالَم بودن اقطاب صوفیه ، مغایر با توحید قرآن و مخالف با آموزه های مکتب اهل بیت (ع) می باشد . حضرات معصومین (ع) از اینکه نسبت به ایشان ، گمانِ ربوبیت بُرده شود به شدت نهی فرموده اند ، تا چه رسد به اقطابِ صوفیه .

کما قَدْ وَرَدَ فِي أَخْبَارٍ كَثِيرَةٍ : لاَ تَقُولُوا فِينَا رَبّاً وَ قُولُوا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا.

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) و ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

sticker - بخش سوم : ( مرگ و زندگی افراد تابعِ اراده ی اکابر عرفان و تصوف ) :

علامه طهرانی ، حتی مرگ و زندگی افراد را بسته به اراده ی قطبِ سالکان ( مرحوم حداد ) دانسته و در کتاب روح مجرد ( ص 93 و 94 ) می گوید :

(( یکی از نوه های مرحوم حداد به نام سید محمد ، در اثر عارضه سرخک فوت نمود ، فوت این بچه به شدت آقای حداد را متأثر ساخت ، عصر آن روز به مرحوم حداد عرض کردم : 👈مگر اراده ی شما به حیاتِ این طفل نبود تا خداوند نیز اراده ی حیات کند و طفل برگردد ؟ فرمودند : آری 👉 اما بعضی اوقات امر از آن طرف غلبه می کند و میل و اراده را از این طرف می رباید . ))

👈برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

اولاً : مطابق آموزه قرآنی ، هر امری منوط به خواست خداوند است ، فلذا بعنوان ادب توحیدی می بایست هر کاری را مقید به ( ان شاء الله ) نمائیم ، کمااینکه قرآن کریم می فرماید :(وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا ) و نیز ﴿ وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ﴾ ، اما علامه طهرانی مسئله را بالعکس قلمداد نموده و اراده خداوند را تابع اراده و مشیتِ مرحوم حداد می داند .

ثانیاً : اگر مرگ نوه ی مرحوم حداد مطابق اجل مسمی باشد که هیچ تغییری در زمان وقوع آن نمی توانست بوجود آید . اما از ظاهر تعابیر علامه طهرانی و مرحوم حداد کاملاً مشخص است که از نظر ایشان فرقی بین اجل مسمی و معلق نبوده و فقط کافی بوده که مرحوم حداد اراده نماید ، آنوقت خداوند نیز بدون هیچ قیدی و چون و چرایی ، خواسته وی را انجام می داده !

ثالثاً : اگر منظور علامه طهرانی ، تغییر در زمان اجل معلق آن طفل بود ، در این صورت ، ادب دینی حکم می کرد که به مرحوم حداد بگوید :

( چرا برای شفای نوه ی خود دعا نکردید تا شاید خداوند اگر مصلحت می دانست دعای شما را اجابت می فرمود ) . فافهم و تدبر

sticker - بخش چهارم : ( مقامِ مرحوم حداد ، بالاتر از جبرئیل ) :

البته فقط مریدانِ مرحوم حداد نیستند که نسبت به او مبادرت به اغراق گویی به شرح فوق نموده اند ، بلکه با کمال تعجب و ناباوری ، خود ایشان نیز در ادعایی بلند پروازانه ، مقام خود را بالاتر از جبرئیل می داند :

محسن طهرانی در رساله ( حریم قدس ص 77 ) می نویسد :

(( مرحوم آقا سید محمد هاشم حداد می فرمود : ما جائی هستیم که جبرئیل را قدرتِ نزدیک شدن به آن نیست و او از ادراکِ مرتبه ی وجودی ما عاجز است .)) 😳

👈 برای مشاهده سند ( اینجا ) کلیک کنید . 👉

تبصره :

الف ) منظور مرحوم حداد این است که وی ، هم رتبه ی رسول اکرم (ص) بوده و به مقام اوادنی نائل گردیده ، چرا که در سفرِ معراج ، وقتی پیامبر (ص) خواست از مقام سدرة المنتهی عبور کرده و وارد مقام ( او ادنی ) شود ، جبرئیل عرض کرد :

لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ )

یعنی : باید به مقام او ادنی ، به تنهایی وارد شوی زیرا  من تاب و تحمل آن مقام مَنیع را ندارم :

    اگر یک سر موی برتر پرم

    فروغِ تجلی بسوزد پرم

ب ) در صورتیکه مقام سدرة المنتهی به انبیاء اولوالعزم و جبرئیل اختصاص دارد ، ولی مقام ( او ادنی ) که از آن به ( مقام احدیت ) نیز تعبیر می شود ، منحصراً به پیامبر (ص) و حضرت زهراء (س) و امامان معصوم (ع) اختصاص دارد .

👈  فلذا مرحوم حداد که مدعی است به مقامی رسیده که جبرئیل بدان مقام راه ندارد ، منظورش رسیدن به چنین مقامی است . 😳

ج ) این در حالی است که در زیارت جامعه می خوانیم :

(( فَبَلَغَ اللهُ بِكُمْ اَشْرَفَ مَحَلِّ الْمُكَرَّمينَ، وَ اَعْلى مَنازِلِ الْمُقَرَّبينَ، وَاَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلينَ 👈حيْثُ لايَلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَلايَفُوقُهُ فآئِقٌ، وَلايَسْبِقُهُ سابِقٌ، وَلايَطْمَعُ فى اِدْراكِهِ طامِعٌ، حَتّى لايَبْقى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، وَلا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ 👉))

یعنی : احدی نمی تواند حتی سودای رسیدن به مقامِ اوادنی و مراتبِ عالیه حضراتِ معصومین (ع) را در سر به پروراند ، تا چه رسد به آنکه (مانند امثال مرحوم حداد ) مدعی شود که عملاً به آن مقام نائل گردیده است .

🛑جمع بندی و نتیجه :

✔️ولایت تکوینی از بزنگاه های چالش برانگیزی است که رویکرد غلو آمیز صوفیه به آن ، عملاً موجبِ لغزش های فکری بسیاری در تصوف گردیده و بدیهی است که منشاء اصلی این باورهای غلط ، فاصله گرفتن آنان از توحید قرآنی و ولائی اهل بیت (ع) می باشد .

✔️ولایتِ تکوینی ، هرگز به معنی اثبات تفویض و ربوبیت برای امامان معصوم (ع) و یا اقطاب صوفیه نخواهد بود . اگر چه متصوفه به ظاهر از چنین عقایدی تحاشی می نمایند ، لیکن همان طوری که از واکاوی برخی از سخنان آنها در این مقاله مشخص گردید ، طایفه مزبور خواسته یا ناخواسته به ورطه ی مزبور دچار شده اند .

✔️ اینکه اکابر صوفیه ، خود را از جبرئیل برتر می دانند و یا برای خویش ادعای مقام قیومیت و ربوبیت نموده و یا مدعی هستند که اراده خدا ، تابع اراده ی آن ها می باشد و پیروان آنان نیز این مسائل را به اسم عرفانِ ناب ، در هر کوی و برزن ، با آب و تاب برای مریدان بی چاره مطرح می کنند ، بهترین گواه دالّ بر بی خبری مدعیانِ مزبور می باشد ، زیرا به قول سعدی
:

    ای مرغِ سحر ، عشق ز پروانه بیاموز
    کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

    این بی خبران در طلبش بی خبرانند
    کان را که خبر شد ، خبری باز نیامد


stickerدروس آسیب شناسی تصوف حوزوی ، سید رضا نوعی ( حکیم )sticker


امضاي حکيم

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
سيد رضا نوعی حکیم
با سلام
سایت پیام شیعه برای تبیین معارف شیعه اثنی عشری و رساندن پیام حقانیت آن به گوش جهانیان می باشدکه مطالب آن در قالب مباحث تفسیری ، شرح احادیث ، شرح و نقد متون ادبی ، دروس معرفتی (عرفان نظری و عملی ) ، بررسی تطبیقی احادیث ، تقاسیر و مباحث کلام شیعه و پاسخ به شبهات دینی ، ارائه خواهد شد.
روح پدرم شاد که می گفت به استاد
فرزند مرا عشق بیاموز و دگر هیچ
سید رضا نوعی ( حکیم ) کانال تلگرام پیام شیعه ( حکیم )
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 292
  • کل نظرات : 96
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 38
  • آی پی امروز : 363
  • آی پی دیروز : 427
  • بازدید امروز : 2,526
  • باردید دیروز : 1,000
  • گوگل امروز : 161
  • گوگل دیروز : 112
  • بازدید هفته : 11,498
  • بازدید ماه : 35,486
  • بازدید سال : 341,735
  • بازدید کلی : 2,323,484