(( کفر و دین ))
داشتم خوش حالتی دیشب میانِ کُفر و دین
دیده مشغولِ بُت و دل گرمِ استغفار بود … !
(( کفر و دین ))
داشتم خوش حالتی دیشب میانِ کُفر و دین
دیده مشغولِ بُت و دل گرمِ استغفار بود … !
(( حُسنِ لیلی ))
حُسنِ لیلی اگر آن است که مجنون میگفت
هر کسی عاشق لیلی نشود ، مجنون است
(( شعرِ طنز ، میوه ی ممنوعه ))
میوه ی ممنوعه چیدن را که حَوّا باب کرد
آدم ، اخراج از بهشتِ با صَفا را باب کرد
چونکه قابیل از عَقَب ، با بیل زد ، هابیل را
حمله با یک بیل را ، در کُلِّ دنیا باب کرد
نوح ، نُهصد سال کشتی ساخت ، توی یک کویر
کارِ دور از عقل را این مَردِ دانا ، باب کرد
بارداری بی حضورِ جنس نر را ، در جهان
حضرتِ مریم به لطفِ حق تعالی ، باب کرد
از شروعِ این جهان ، مَرد از پِیِ زن ، می دوید
از پِیِ مردان دویدن را ، زلیخا باب کرد
یازده تا بچه جز یوسف ، فقط یعقوب ساخت
صنعتِ انبوه سازی را ، چه زیبا ، باب کرد
رَد شدن از نِیل ، بی لِنج و بَلَم ، امکان نداشت
رَد شدن از نِیل را با چوب ، موسی باب کرد
حرفه ی آتش نشانی را هزاران سال پیش
از لَجِ نَمرود ، ابراهیم ، آنجا باب کرد
گوسفندی که به قربانگاهِ اسماعیل رفت
مَبحَثِ ایثار را در حَدِّ اَعلا ، باب کرد
بَس که ، کل کل کرد با موری ، سلیمان نبی
بَحث و کل کل را ، میانِ جانورها باب کرد
کفشِ زن ها ، قَرن ها ، یا گالش و یا گیوه بود
کفش های فانتزی را نیز ، لیلا ، باب کرد
(( شاه بیت های عاشورائی ))
زبان به روضه چرا وا کنم ؟ همین کافیست :
مَباد ، شاهدِ جان دادنِ پسر ، پدری
🔥(( دل شکستگی عارف ))💔
🍂 ز نادرستیِ اهلِ زمان ، شکسته شدیم
🗣 ز بس که داد زدیم ( آی دزد ) خسته شدیم😔
😘 ز عشق دست کشیدیم و بَهرِ کُشتنِ خویش
👥 به پایمَردی اَغیار، دسته دسته شدیم
⚡️ چو رشتهای که به جَهد ، از میان گُسسته شود
😻 جدا شدیم زخوبان ، به غیر، بسته شدیم
🔥 ز بیحیائی اَغیار و بیوفائی یار
🙏 به جانِ دوست که یکباره دلشکسته شدیم💔
تعداد صفحات : 4